سلام،
امروز شعری از شیخ اجل، سعدی را که استاد شجریان در بیات ترک اجرا و در آلبوم دل مجنون عرضه کرده است، تقدیم میکنم:
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو به جز سخن دلنشان دوست
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از زبان آن که شنید از دهان دوست
ای یار آشنا، علم کاروان کجاست
تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست
گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار
ما سر فدای پای رسالت رسان دوست **
دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست
رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید
رحمت کند مگر دل نامهربان دوست
گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست
گر آستین دوست بیفتد به دست من
چندان که زندهام سر من و آستان دوست **
بیحسرت از جهان نرود هیچکس به در
الا شهید عشق، به تیر از کمان دوست
بعد از تو در دل سعدی گذر نکرد
آن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست
** این ابیات در آواز نیامده است.