سلام،
نوروز مبارک باد. یاد شادروان مهدی اخوان ثالث را گرامی میدارم با تقدیم شعر زیبایی که جناب شجریان آن را در راست پنجگاه اجرا و در آلبوم بیبدیل فریــاد عرضه کرده است. این اثر به یاد ماندنی دیگر بار در کنسرت همنوا با بم نیز اجرا و ارائه شده است. تقدیم این اثر را در آغاز بهار به حساب بدسلیقگی نگذارید. چه،انتظار این بود که شعری بهاری از آثار استاد را عرضه میکردم ولی خدا وکیلی با این اوضاعی که در مملکت داریم و همه دنیا را دستی دستی علیه خودمان بسیج کرده ایم و با اتخاذ سیاستهای کودکانه و ناشیانه اوضاع اقتصادی و اجتماعی مملکت را هم آشفته کردهایم، به نظر شما جز فریاد کشیدن کار دیگری هم میتوان کرد؟
خانهام آتش گرفتست، آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش،
پردهها و فرشها را، تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان، در لهیب آتش پر دود
وز میان خندههایم تلخ
و خروش گریهام ناشاد
از درون خسته سوزان، میکنم فریاد، ای فریاد
خانهام آتش گرفتست، آتشی بیرحم
همچنان میسوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار،
در شب رسوای بیساحل
وای بر من، وای بر من،
سوزد و سوزد، غنچههایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها، روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد،
دشمنانم، موذیانه خندههای فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر، در پناه این مشبک شب
من به هر سو میدوم گریان،
از این بیداد، میکنم فریاد، ای فریاد
وای بر من،
همچنان میسوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
وآنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول، این طرف را میکنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان که میداند، که بود من شود نابود
خفتهاند این مهربان همسایگانم، شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا، مشت خاکستر
وای! آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد