حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

سپیده

سلام،

اجازه بدهید شعری از آقای جواد آذر که در دستگاه ماهور توسط جناب شجریان زمزمه شده و در سال ۱۳۵۸ در دانشگاه شهید بهشتی اجرا و سپس در آلبوم سپیده عرضه شده است را تقدیم کنم:

 

ایرانی به سر کن خواب مستی،

بر هم زن بساط خودپرستی

که چشم جهانی سوی تو باشد،

چه از پا نشستی

 

در این شب، سپیده نادمیده،

تیر شب به خونش درکشیده

امید چه داری از این شب

که در خون کشیده، سپیده

 

تیغ برکش، آذر فشان،

نغمه‌ها را تندری کن

در دل شب، رخ برفروز،

کار مهر خاوری کن

 

از درون سیاهی برون تاز،

پرچم روشنایی برافراز

تا جهانی از تباهی وارهانی،

تیغ شب را تیر بر دل، برنشانی

 

با خواری در روزگار،

ننگ باشد زندگانی

مرگ به تا چنین زندگانی

 

ای مجاهد، ای مبارز، ای برادر

دل یکی کن، ره یکی کن، بار دیگر

 

راه بگشا سوی شهر روشنیها

روزگار تیرگیها بر سرآور

غم عشق

سلام،

در سال ۱۳۷۶ کنسرتی از طرف جناب شجریان برگزار شد و محصول آن در آلبومی با نام معمای هستی عرضه شد که یکی از غزلهای حضرت حافظ در دستگاه شور در آن زمزمه شده است. تقدیم به شما:

 

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم

تو را می‌بینم و میلم، زیادت می‌شود هر دم

 

به سامانم نمی‌پرسی، نمی‌دانم چه سر داری

به درمانم نمی‌کوشی، نمی‌دانی مگر دردم

 

نه راهست این که بگذاری مرا در خاک و بگریزی

گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

 

ندارم دستت از دامن، بجز در خاک و آن دم هم

که بر خاکم روان گردی، به گرد دامنت گردم

 

فرو رفت از غم عشقت دمم، دم می‌دهی تا کی

دمار از من برآوردی، نمی‌گویی برآوردم

 

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستم

رخت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم  **

 

کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت

نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم  **

 

تو خوش می‌باش با حافظ، برو گو خصم جان می‌ده

چو گرمی از تو می‌بینم، چه باک از خصم دم‌سردم  **

 

** این ابیات در آواز نیامده است.