سلام،
جناب هوشنگ ابتهاج (سایه) شعری بسیار زیبا سروده که در چندین اثر موسیقایی از سوی خوانندگان و نوازندگان بنام اجرا شده است. از جمله این اجراها، اجرای شعر مذکور توسط جناب شجریان در آلبوم بیبدیل شب، سکوت، کویر است که تقدیم میکنم:
ای عاشقان، ای عاشقان، پیمانهها پرخون کنید
وز خون دل چون لالهها، رخسارهها گلگون کنید
آمد یکی آتش سوار، بیرون جهید از این حصار
تا بردمد خورشید نو، شب را ز خود بیرون کنید
آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید
در کلبه احزان چرا این ناله محزون کنید **
از چشم ما آیینهای در پیش آن مهرو نهید
آن فتنه فتانه را بر خویشتن مفتون کنید **
دیوانه چون طغیان کند، زنجیر و زندان بشکند
از زلف لیلی حلقهای در گردن مجنون کنید
دیدم به خواب نیمهشب، خورشید و مه را لب به لب
تعبیر این خواب عجب، ای صبحخیزان چون کنید
نوری برای دوستان، دودی به چشم دشمنان
من دل بر آتش مینهم، این هیمه را افزون کنید **
زین تخت و تاج سرنگون تا کی رود سیلاب خون
این تخت را ویران کنید، این تاج را وارون کنید **
چندین که از خم در سبو، خون دل ما میرود
ای شاهدان بزم کین، پیمانهها پر خون کنید
** این ابیات در آواز نیامده است.
سلام،
امروز با اجازه شما شعری از سعدی علیهالرحمه را تقدیم میکنم که آقای شجریان در کنسرت وین اجرا کرده و در آلبوم آرام جان عرضه شده است. اجرای این شعر در دستگاه افشاری بوده است.
مکن سرگشته آن دل را که دستاموز غم کردی
به زیر پای هجرانش، لگدکوب ستم کردی
قلم بر بیدلان گفتی نخواهم راند و هم راندی
جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
بدم گفتی و خرسندم، عفاک الله نکو گفتی
سگم خواندی و خشنودم، جزاک الله کرم کردی
چه لطف است این که فرمودی، مگر سبقاللسان بودت
چه حرف است این که آوردی، مگر سهوالقلم کردی **
عنایت با من اولیتر که تادیب جفا دیدم
گلافشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی
غنیمت دان اگر روزی به شادی در رسی ای دل
پس از چندین تحملها که زیر بار غم کردی
شب غمهای سعدی را مگر هنگام روز آید
که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی
** این بیت در آواز نیامده است.
سلام،
جوانان امروز اگر به موسیقی اصیل علاقهمند باشند و پی جوی دستگاههای موسیقی و آلات آن، در مواجهه با نام ساز کمانچه، کیهان کلهر را به خاطر میآورند که انصافا در به خدمت گرفتن این ساز، استادی سرآمد و گرانقدر است. و با توجه به جوانیش آیندهای بس درخشان خواهد داشت. اما کمی که به گذشته برگردیم نام مرحوم اصغر بهاری نیز همردیف ساز کمانچه تداعی میشود.
از جمله آثار این استاد فقید کمانچه که حق بزرگی بر گردن موسیقی اصیل و زنده نگهداشتن این ساز دارد، اجرای یکی از غزلهای حضرت حافظ توسط استاد شجریان است که در دشتی اجرا شده و در آلبوم دولت عشق یا همان گلبانگ ۲ عرضه شده است.
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم
نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکین و فقیرم **
چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
به سیب بوستان و شهد و شیرم **
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکر خویش، گم شد از ضمیرم
قدح پر کن که من در دولت عشق
جوانبخت جهانم گرچه پیرم
قراری بستهام با میفروشان
که روز غم بجز ساغر نگیرم
مبادا جز حساب مطرب و می
اگر نقشی کشد کلک دبیرم
در این غوغا که کس، کس را نپرسد
من از پیر مغان، منت پذیرم **
خوشا آن دم کز استغنای مستی
فراغت باشد از شاه و وزیرم **
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش میآید صفیرم **
چو حافظ گنج او در سینه دارم
اگرچه مدعی بیند حقیرم
** این ابیات در آواز نیامده است.