حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

عشق داند

سلام،

استاد شجریان در آلبوم عشق داند یکی از غزلهای نغز حضرت حافظ را در دستگاه ابوعطا به زیبایی اجرا کرده است که تقدیم می‌کنم. نام آلبوم هم از همین غزل گرفته شده است.

 

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند

من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند

 

عاقلان، نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره، سرگردانند

 

جلوه‌گاه رخ او دیده من تنها نیست

ماه و خورشید، همین آینه می‌گردانند

 

عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا

ما همه بنده و این قوم خداوندانند

 

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم

آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند

 

وصل خورشید به شب‌پره اعمی نرسد

که در آن آینه، صاحب‌نظران حیرانند  **

 

لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ

عشقبازان چنین، مستحق هجرانند

 

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار

ورنه مستوری و مستی، همه کس نتوانند

 

گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد

عقل و جان، گوهر هستی به نثار افشانند  **

 

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم، چه شد

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند  **

 

گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان

بعد از این، خرقه صوفی به گرو نستانند

 

** این ابیات در آواز نیامده است.

عمرت دراز باد خاتمی

اکنون که گرد وغبار احساسات ایام انتخابات فرو نشسته و هیجانات طرفین مناقشه تا حدی فروکش کرده است، بدون آن که لازم باشد به قضاوت در مورد نتیجه آن (که برای ما ایرانیان واضح و آشکار است) بنشینیم، نیکوست که در مجموعه ای از رخدادها یا فرایندهای آن تامل کنیم و درس بگیریم.

به گمان من داستان انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران حاوی درسهای بزرگی است که باید مورد توجه قرار گیرند و به خاطرها سپرده شوند؛ از آن روی که در حیات سیاسی و اجتماعی ایرانیان بسیار مهم خواهند بود. سعی صاحب این قلم شکسته بر بیان درسهایی خواهد بود که محصول این اتخابات است.

درس اول:

در دو مقطع بسیار حساس پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ عرصه حضور انبوه جمعیتهای طرفدار کاندیداها بود، پدیده ای که در موارد مشابه تقریبا بی سابقه بوده است. این که صدها هزار نفر در روزهای هیجانی رقابت کاندیداها به خیابانها بریزند و ساعتها به ابراز احساسات بپردازند و خصوصا در مقابل خود انبوهی از طرفداران رقیب را ببینند و با یکدیگر درگیر نشوند از تجربیات ارزشمند و شیرین حیات اجتماعی ماست. این که صدها هزار جوان صاحب هیجان و غیر قابل کنترل ( از دید امنیتی) رفتارهای کاملا مدنی از خود بروز  دهند و حتی در همراهی با مسئولان امنیتی، فضای شاداب و امن را به شهرونذان هدیه دهند، موضوع ساده ای نیست که بتوان از آن چشم پوشید. این امر مختص طرفداران همه کاندیداها بود و به اندازه کافی جامعیت داشت.

در ایام پس از انتخابات نیز اگر نبود سوء استفاده برخی اوباش و البته اگر نبود غائله هایی که توسط عوامل مشخص و تابلو دار به نام مردم و هواداران کاندیداهای معترض به پا گردید، بی تردید هم اعتراضات معترضان و هم شادمانی طرف پیروز انتخابات، می توانست به همان زیبایی و امنیت ایام ماضی رخ دهد. کما این که راهپیمایی های اعتراض آمیز انقلاب – آزادی یا تجمع میدان امام خمینی و ... معترضان ( تا جایی که توسط جریانهای خاص مخدوش نشد) به آرامی و صلابت برگزار گردید و یک بار دیگر نمایش کامل رفتار مدنی یک جماعت بزرگ معترض را در پی داشت.

اساسا قصد آن ندارم که به توصیف حرکتهای جمعیتییش و پس از انتخابات بپردازم. همه این جملات را نگاشتم تا این پرسش را مطرح کنم که ظهور رفتار مدنی مردم ایران در ایام حساس پیش و پس از انتخابات چگونه شکل گرفت؟ و نتیجه بگیرم که این رفتار تحسین برانگیز که موجب بهت حکومت، مدیران ارشد و سیاسیون، واحدهای امنیتی، رسانه های داخلی و خارجی، ایرانیان خارج کشور و حتی افکار عمومی ایران و جهان گردید، در سایه تمرین یک فرایند روی داد و آن توسعه سیاسی بود. به گمان من تلاش طولانی و خستگی ناپذیر سید محمد خاتمی و گروه اندکی از همفکرانش در 12 سال گذشته خصوصا 8 سال ریاست جمهوریش در تبیین و تمرین توسعه سیاسی اثر مفید و ارزشمند خود را بر طرز تفکر و رفتار اجتماعی ما ایرانیان بر جای گذارده است و محصول این ممارست نیز به چیزی جز همین حرکتهای مدنی نیست. در جامعه ای که به واسطه جوانی جمعیتش همواره پتانسیل اغتشاشات و اعتراضات خشن جزو مسائل امنیتی محسوب می شود، بروز رفتارهای کاملا مدنی شهروندان و البته عمدتا جوانانش اگر محصول رشد فکری و توسعه سیاسی به شمار نیاید پس چگونه به ظهور رسیده است؟

فارغ از نتیجه انتخابات و نیز سوء استفاده بدخواهان مردم و البته بی تدبیری و کج اندیشی برخی مسئولان که شیرینی رفتار مردم را با تلخکامی عجین کردند، اعتقاد راسخ دارم که جامعه ایرانی در مسیر توسعه سیاسی گامهای بلندی برداشته و آموخته است که چگونه رفتار کند. از این روست که بر سرسلسله این حرکت درود می فرستم و سلامتی و توفیقاتش را آرزو می کنم و تردیدی ندارم که این مسیر در حیات اجتماعی و سیاسی ایرانیان بی بازگشت خواهد بود هرچند  بدخواهان  و فرومایگان آن را بر نتابند.

دور نخواهد بود روزگاری که این گونه خس و خاشاکها با وزش نسیم رفتار مدنی ایرانیان به حاشیه عزلت در افتند.

درسهای دیگر را در یادداشتهای دیگر پی می گیرم.