حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

پرند شوشتری

سلام،

جناب آقای شجریان در آلبوم معمای هستی تصنیفی را اجرا کرده است که از ساخته‌های علی اکبر خان شیداست و در دستگاه شور اجرا شده است.

این تصنیف که پرند شوشتری نام دارد تلفیقی است از یک دوبیتی بابا طاهر که ابتدا اجرا می‌شود و سپس سروده کوتاه مرحوم شیدا که در پی آن  می‌آید. این اثر را تقدیم می‌کنم:

 

دو زلفونت بود تار ربابم

چه می‌خواهی از این حال خرابم

تو که با ما سر یاری نداری

چرا هر نیمه شب آیی به خوابم

 

پرند شوشتری، ز گل نازکتری، ندیده بودم، حالا دیدم

 

اگر مستم، من از عشق تو مستم

بیا بنشین که دل بردی ز دستم

 

پرند شوشتری، ز گل نازکتری، ندیده بودم، حالا دیدم

تماشاگه راز

سلام،

در سال ۱۳۵۴ کنسرتی با تارنوازی استاد محمدرضا لطفی و تنبک آقای فرهنگ فر و صدای رسای جناب شجریان اجرا شد و از جمله اجراهای آن غزلی از حضرت حافظ بود که در راست پنجگاه عرضه شد و بعدها آلبوم منتشر شده از این کنسرت نیز راست پنجگاه نام گرفت:

 

در ازل، پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و اتش به همه عالم زد

 

جلوه‌ای کرد رخت، دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

 

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد

برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد

 

مدعی خواست بیاید به تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

 

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند

دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد

 

جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت

دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد

 

حافظ آن روز، طربنامه عشق تو نوشت

که قلم بر سر اسباب دل خرم زد  **

 

** این بیت در آواز نیامده است.

با من صنما دل یکدله کن

سلام،

در آلبوم فاخر بی‌ تو به سر نمی‌شود که محصول اجرای چند کنسرت استاد شجریان و همراهانش در أمریکای شمالی است، غزلی از حضرت مولانا در دستگاه نوا اجرا شده است که با همخوانی هنرمندانه همایون نیز همراه بوده است. این اثر را تقدیمتان می‌کنم:

 

با من صنما دل، یکدله کن

گر سر ننهم، آنگه گله کن

 

مجنون شده‌ام، از بهر خدا

زان زلف خوشت، یک سلسله کن

 

سی پاره به کف در چله شکست

سی پاره منم، ترک چله کن

 

مجهول مرو، با غول مرو

زنهار سفر با قافله کن  **

 

ای مطرب دل زان نغمه خوش

این مغز مرا پرمشغله کن

 

ای زهره و مه زان شعله رو

رو چشم مرا پر مشعله کن **

 

ای موسی جان، چوپان شده‌ای

بر طور برآ، ترک گله کن

 

نعلین ز دو پا، بیرون کن و رو

در دست طوی، با آبله کن  **

 

تکیه‌گه تو، حق شد نه عصا

انداز عصا، آن را یله کن  **

 

فرعون هوا، چون شد حیوان

در گردن او، رو زنگله کن  **

 

** این ابیات در آواز نیامده است.