سلام،
در میانه بهار بادخیز و البته خاک ریز قرار داریم. امروز اما اجازه دهید غزلی از لسانالغیب را که استاد شجریان در برنامه گلهای تازه ۱۳ با همنوازی رحمتالله بدیعی، منصور صارمی و جهانگیر ملک در دستگاه ماهور و در پرده چنگ اجرا نمودهاند، تقدیم حضورتان کنم:
نوبهارست در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون، با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت، آنگاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی **
گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی **
حافظا گر مدد بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی **
** این ابیات در آواز نیامده است.