سلام،
در رساله دلگشای عبید زاکانی آمده است که:
ترکمانی با یکی دعوی داشت، پشتویی (کوزه سفالین بزرگ) پر گچ کرد و پارهای روغن بگداخت و بر روی آن ریخت و از بهر قاضی به رشوه برد. قاضی بگرفت و در داوری طرف ترکمان گرفت. و قضیه را چنان که او میخواست به پایان برد. و مکتوبی مسجل و ممهور کرد و به ترکمان داد. از پس هفتهای راز پشتو بر قاضی معلوم شد. ترکمان را بخواست که در آن مکتوب سهوی هست بیار تا اصلاح کنم. ترکمان گفت: در مکتوب من هیچ سهوی نیست اگر سهوی باشد در پشتو است.