حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

شور عشق

سلام،

روزگارانتان در این ایام دی‌جور به عافیت باد. با اجازه شما این یادداشت را با آرزوی تندرستی کامل برای خسرو آواز ایران اختصاص می‌دهم به غزلی از شیخ اجل سعدی که جناب شجریان آن را در افشاری اجرا و در آلبوم غوغای عشقبازان عرضه کرده است. البته این غزل زیبا یک بار در تابستان 1386 در جریان کنسرت تهران و دیگر بار در کنسرت سلیمانیه در سال 2010 نیز اجرا شده است:

 

تا کی شوم از عشق تو شوریده به هر سوی

تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی

 

صد نعره همی آیدم از هر بن مویی

خود در دل سنگین تو نگرفت سر موی

 

بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان

تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی

 

سرگشته چو چوگانم در پای سمندت

می‌افتم و می گردم چون گوی به پهلوی  **

 

خود، کشته ابروی توام من به حقیقت

گر کشتنیم باز، بفرمای به ابروی

 

آنان که به گیسو دل عشاق ربودند

از دست تو از پای فتادند به گیسوی

 

تا یاد دلاویز تو هم‌زانوی من شد

سر بر نگرفتم به هوای تو ز زانوی

 

بیرون نرود عشق توام تا ابد از دل

کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی

 

عشق از دل سعدی به ملامت نتوان برد

گر رنگ توان برد به آب از رخ هندوی **


** این ابیات در آواز نیامده است.

 

ساقیا

سلام، اوقاتتان به شادکامی


بی هیچ مجامله ای شعر امروز را به حضرت مولانا اختصاص داده‌ام که جناب شجریان آن را در کنسرت ١٣٨٦ تهران اجرا کرده است. تصنیف اجرا شده این شعر، در افشاری اجرا و در قالب آلبوم غوغای عشقبازان عرضه شده است. و دیگر بار در کنسرت سلیمانیه در سال 2010 اجرا گردیده است.


من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا

آن جام جان‌افزای را بر ریز بر جان ساقیا

 

بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان

دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا

 

نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را

آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا **

 

ای جان جان، ای جان جان ما نامدیم از بهر نان

برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا

 

اول بگیر آن جام مه، بر کفه آن پیر نه

چون مست گردد پیر ده، رو سوی مستان ساقیا

 

رو سخت کن ای مرتجا، مست از کجا شرم از کجا

ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا **

 

برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا

تا بخت ما خندان شود، پیش آی خندان ساقیا


 ** این ابیات در آواز نیامده است.


مستی عشق

سلام، عید بزرگ بندگی خداوند یکتا تهنیت باد.

اجازه دهید شعر امروز را به حضرت سعدی اختصاص دهیم. غزلی فاخر که جناب شجریان آن را در پنج ضربی اجرا و در آلبوم غوغای عشقبازان عرضه نموده است. شاید احتیاجی به توضیح نباشد که آلبوم مذکور، محصول کنسرت ١٣٨٦ تهران است. البته خاطر شریفتان هم مستحضر باشد که این غزل به تفصیل و تفاوت در کنسرت سلیمانیه در سال 2010 نیز اجرا شده است.

 

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی

یا چه کردم که نگه باز به من، می‌نکنی


دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند

تو چنان در دل من رفته، که جان در بدنی


دل و جانم به تو مشغول و نظر از چپ و راست

تا نگویند رقیبان که تو منظور منی


تو همایی و من خسته بیچاره، گدا

پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی


بنده‌وارت به سلام آیم و خدمت بکنم

ور قبولم نکنی می‌رسدت کبر و منی **


مرد، راضیست که در پای تو افتد چون گوی

تو به آن ساعد سیمینش، به چوگان بزنی **


من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن

غالب‌الظن و یقینم که تو بیخم بکنی **


مست بی خویشتن از خمر، ظلوم است و جهول

مستی عشق نکو باشد و بی خویشتنی **


تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ

باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی **

 

خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند

سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی **

** این ابیات در آواز نیامده است.