حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

دمی با دوست در خلوت، به از صد سال در عشرت


سلام،

اول اردیبهشت، روز سعدی (علیه‌الرحمه) است و سزاوار آن که به یاد این خورشید درخشان آسمان ادب ایران و جهان، شعر امروز را از او نقل کنم. غزلی فاخر که استاد شجریان آن را با آهنگسازی استاد فخرالدینی و همراهی ارکستر رادیو و تلویزیون ملی ایران در چهارگاه و در برنامه گلهای تازه ۱۷۱ اجرا کرده‌اند. این غزل در گلهای تازه 175 و نیز گلچین هفته شماره 22  در چهارگاه اجرا شده و البته در شهریور 65 و در پاریس به طور خصوصی با همنوازی ویولن حبیب بدیعی در ماهور زمزمه شده است و بالاخره این شعر در محفلی خصوصی با همنوازی تار مجید درخشانی در شور، تصنیف خوانی شده است.

 

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم

قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم


چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد

تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم


دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه

دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم


تو را در بوستان باید که پیش سرو  بنشینی

وگرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم


رفیقانم سفر کردند، هر یاری به اقصایی

خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم  **


به دریایی در افتادم که پایانش نمی‌بینم

کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم 


فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید

که گر بگریزم از سختی، رفیق سست پیمانم  **

 

مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی

شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل، حیرانم


شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند

به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم


دمی با دوست در خلوت، به از صد سال در عشرت

من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم  **


من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت

هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم


** این ابیات در آواز نیامده است.