سلام،
عموم ما ایرانیها معتقدیم که با بقیه فرق داریم. آنجا که بهتر از دیگرانیم، آن را به حساب هوش سرشار، تمدن کهن، اقلیم استثنایی و... مان میگذاریم و آنجا که نقطه ضعف داریم، آن را به عقب ماندگی تاریخی ناشی از سلطه قبیلهای، اقتصاد نفتی، کم سوادی عمومی و... مان نسبت میدهیم.
هرکدام از این مولفهها گرچه به طور نسبی صحیح هستند و قابل اعتنا ولی اینگونه دلایل و عوامل، آنچنان گستردهاند که این سپهر، سر و ته ندارد.
به این میگویند معجزه ایرانی بودن. در معجزه ایرانی بودن ما همین بس که از یک طرف ۸ سال جنگ تحمیلی را با رشادت و ابتکارهای عجیب فنی و نظامی اداره میکنیم و از طرف دیگر ۳۰ سال طول میکشد تا بتوانیم یک خط مترو بسازیم.
یا مثلا رفتار اجتماعیمان هیچگاه قابل پیشبینی نیست. ماجراهای قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ماضی از اینگونه نمونههاست.
به هر تقدیر این مقدمات را تحریر کردم تا دو نکته را بگویم.
اول اینکه چندی پیش کتابی با عنوان (معجزه ایرانی بودن) را انتشارات زوار منتشر کرده که مجموعهای از یادداشتهای استاد فرهیخته جناب آقای دکتر علی اصغر حلبی است در باب همین خصایل ما ایرانیها و مقدمه آن را هم شادروان استاد محمد علی جمال زاده به رشته تحریر درآورده است. و پیشنهاد میکنم خواندن آن را.
دوم اینکه با توجه به تحریر یادداشتهای موصوف در سالهای گذشته، به نظرم رسید که با اجازه جناب دکتر حلبی ــ که ۱6 سال پیش افتخار شاگردی ایشان را داشتم و در محضرشان تلمذ جامعه شناسی دین و... را کردم و بهرهها بردم ــ یادداشتهایی را به صورت موجز و پراکنده به آن مجموعه بیفزایم و در همین وبلاگ عرضه کنم. چرا که یادآوری مباحث جدیدتر و رفتارهای ملموستر از زمانه فعلی ما ایرانیها شاید جذابتر باشد و در نهایت معجزه ایرانی بودن ما را بیشتر به رخ بکشد. بقیه این مقال، باشد برای مجالی دگر.
سلام،
همانگونه که میدانید مجموعهای از آثار آقای شجریان که در سالهای پیش به صورت متفرقه اجرا شدهاند یا برخی که اجراهای خصوصی بودهاند، به دلیل دسترس نبودن همواره در محاق افتاده و به بوته فراموشی سپرده شدند. و البته باید به آنها برخی آثاری که پس از انقلاب اجازه نشر نیافتند را نیز اضافه کرد.
خوشبختانه شبکه چهارم سیما در یک اقدام استثنایی برخی از آثار ایشان را که در قالب برنامه گلهای تازه یا برگ سبز و... اجرا شده بود با شیوهای بدیع پخش کرده است که انصافا کار ارزندهای است ولی باید به فکر انتشار سایر آثار خسرو آواز ایران (به تعبیر مرحوم مشیری) نیز بود.
باز هم خوشبختانه آقای شهبازیان موسیقیدان ارزنده و صاحب سبک نسبت به انتشار آلبومی از اجراهای قبل از انقلاب که دو اجرای استاد شجریان نیز در آن موجود است اقدام نموده که امروز یکی از آنها را تقدیم می کنم.
غزلی از شادروان فریدون مشیری که در دستگاه ماهور اجرا شده و در برنامه گلهای تازه ۷۷ عرضه شده است. همین اثر در قالب آلبوم جام تهی نیز اخیرا منتشر شده و نام آلبوم هم از همین شعر اقتباس شده است.
پر کن پیاله را
کاین جام آتشین، دیریست ره به حال خرابم نمیبرد
این جامها که در پی هم میشود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب میرباید و آبم نمیبرد
من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفتهام
تا دشت پرستاره اندیشههای گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطرههای گریزپا
تا شهر یادها
دیگر شراب هم، جز تا کنار بستر خوابم نمیبرد
هان ای عقاب عشق
از اوج قلههای مهآلود دوردست
پرواز کن به دشت غمانگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد، ان بیستارهام که عقابم نمی برد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با این که ناله میکشم از دل که: آب ... آب
دیگر فریب هم به سرابم نمیبرد
پرکن پیاله را...