سلام،
در آستانه هفت سالگی این وبلاگ اجازه دهید امروز به معرفی یکصد و هشتاد و دومین یادداشت مربوط به آثار استاد شجریان بپردازم:
در تیر ماه ۱۳۵۵ و در برنامه گلهای تازه ۱۹۰ غزلی دلنشین از جناب هوشنگ ابتهاج توسط استاد شجریان اجرا شد که با همنوازی تار استاد محمدرضا لطفی در بیات ترک روان و جان شنوندگانش را مصفا کرد. این اثر تقدیم حضور شما:
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه، که فریاد داشت، درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستیام اگرچه برانگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت، باورت شود
دردا که جز به مرگ، نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
وان لعل فام، خنده زد از جام لاجورد **
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین مثال از نفس سرد و روی زرد **
در کوی او که جز دل بیدار، ره نیافت
کی میرسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما، سایه حیف نیست
گر زین میانه، آب خورد تیغ هم نبرد
** این ابیات در آواز نیامده است.