حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

نصیب عدل بر همه مردمان برسان

سلام،

محمد عوفی در اثر بلیغ خود جوامع الحکایات نقل می‌کند:

مامون، به غایت حاضر جواب بود. روزی در جایگاه دادرسی نشسته بود. اولین دادخواهی که بر او دادند، از اهالی کوفه بود که از عامل خود شکایت داشتند. گفت یک کس از میان خود اختیار کنید تا سخنی که دارید، بگوید. پیری را اختیار کردند اما گفتند گوش او گران است. گفت سهل باشد، سخن بلند گوییم. او سخن آغاز کرد و گفت یا امیرالمومنین بر ما امیری فرستادی ظالم و بیدادگر. سال اول پیرایه‌های زنان فروختیم، سال دوم خانه‌ها و اثاث فروختیم، سال سوم زمین و ملک زراعتی فروختیم و دادیم و آبادی‌هایمان یکسره خراب گشت. اگر ما را از دست او رها نسازی جز به خدای، به کس پناه نداریم.

مامون از این سخن تنگدل شد ولی به ظاهر گفت تو دروغ می‌گویی. او را که بر شما امیر کرده‌ام به نزد من مردی امین و پارسا و کاردان است. پیر گفت اگر او به نزدیک تو بدین صفات است پس بر تو واجب است که نصیب عدل به همه مردمان برسانی نه چنان که ما بدان مخصوص باشیم و دیگران از فایده عدل او محروم!

مامون را از این سخن خنده آمد. پس امر عزل امیر کوفه صادر کرد و امارت به دیگری داد و بدین جمله لطیف، جماعت کوفی به مقصود رسیدند.

نامه‌ای برای تو

سلام،

اوقاتتان در این ساعات بارانی به نیکی.

اجازه دهید امروز تصنیفی از روانشاد استاد شجریان تقدیم محضرتان کنم که شاعر آن خانم آذر صراف پور است و به گمانم تنها سروده‌ای از اوست که در زمزمه‌های جناب شجریان تاکنون شنیده شده. آهنگساز این تصنیف که در دشتی اجرا شده جناب سلیم فرزان است:

 

ای که دور از تو چون مرغ پر شکسته‌ام

بی تو در باغ غم منتظر نشسته‌ام

 

می‌نویسم امشب از صفای دل

نامه‌ای پر آرزو برای تو

 

که به دیدنم بیا

دور از این بهانه‌ها

 

تو طنین شعر عاشقانه‌ای

همچو روح شادی زمانه‌ای

تو بیا که بشکفد به لبم ترانه‌ای

 

چه شود گر بدهی جواب نامه مرا

بنویسی دو سه جمله با کلام بی ریا

 

که در آنجا ز خیال من نمی‌شوی رها

پس از این هم نفریبد عشق دیگری تو را