در میان غزلسرایان ایران، نام فخرالدین عراقی بیشتر برای سرودن غزلهای عاشقانه معروف است. امروز غزلی از همو را که توسط جناب شجریان در دستگاه همایون اجرا و در آلبوم همایونمثنوی عرضه شده است، تقدیم میکنم:
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی
گره از کار فروبسته ما بگشایی
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که بیایم، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم، اینک تو چرا مینایی
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم که تویی چشم مرا بینایی
پیش از این گر دگری در دل من میگنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خود، روی به کس بنمایی
گفتی از لب بدهم، کام عراقی روزی
وقت آنست که آن وعده وفا فرمایی
سلام،
شوریده شیرازی که به شوریده اعمی نیز معروف است، از شاعران دوره ناصرالدین شاه بوده و علاوه بر اشعار زیبا به تصنیف سرایی نیز دست زده است که در مواردی این آثار جزو بدایع ادبی به شمار میروند. امروز تصنیف بسیار زیبا و هنرمندانه این شاعر را که آقای شجریان در دستگاه شور اجرا و در آلبوم معمای هستی ارائه کرده است، تقدیم میکنم. البته این تصنیف سالها پیش از این نیز توسط استاد در دستگاه شور با تنظیم مرحوم خالقی و آهنگ علی اکبر خان شیدا در برنامه گلهای رنگارنگ 292 اجرا شده بود.
هرچه کنی بکن، مکن ترک من ای نگار من
هرچه بری ببر، مبر سنگدلی به کار من
هرچه بری ببر، مبر رشته الفت مرا
هرچه کنی بکن، مکن خانه اختیار من
هرچه روی برو، مرو راه خلاف دوستی
هرچه زنی بزن، مزن طعنه به روزگار من
هرچه کشی بکش، مکش باده به بزم مدعی
هرچه خوری بخور، مخور خون دل فگار من **
هرچه شوی بشو، مشو تشنه به خون زار من
هرچه نهی بنه، منه دام به رهگذار من **
** این ابیات در آواز نیامده است.