حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

از گوشه‌ای برون آ، ای کوکب هدایت

سلام،
شعر امروز را به غزلی از حضرت حافظ اختصاص داده‌ام که جناب شجریان آن را در آلبوم فریاد عرضه کرده است و اجرای آن با همآوازی فرزندش همایون همراه بوده است.

زان یار دلنوازم، شکریست با شکایت
گر نکته‌دان عشقی، خوش بشنو این حکایت

بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یارب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت

رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت **

در این شب سیاهم گمگشته راه مقصود
از گوشه‌ای برون آ، ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار ازین بیابان، وین راه بی‌نهایت **

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت **

این راه را نهایت، صورت کجا توان بست
کش صدهزار منزل بیش است در بدایت **

هرچند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت **

عشقت رسد به فریاد گر خود به‌سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت **


** این ابیات در آواز نیامده است.

تریلی خیلی وقته که رفته

سلام،

چند روز پیش روزنامه فخیمه جمهوری اسلامی که در اصولگراییش نمی‌توان شبهه‌ای روا داشت، در مطلبی منتقدانه و تا حدی خشمگینانه از این که در ایام رحلت حضرت زینب (س) و درگذشت مرحوم مشکینی کنسرت موسیقی آقای شجریان و همکارانش برگزار شده شدیدا اظهار گلایه کرده و علاوه بر آن وزارت کشور را از بابت این که سالن خود را برای اجرای موسیقی اجاره داده، ملامت کرد.

وقتی مطالب این روزنامه را با عنوان "موسی به دین خود، عیسی به دین خود" خواندم، ناخواسته به یاد آن حکایت افتادم که: روزی دو جوان از روی شهوت تمام و در عین ضیق مکان و زمان، بر آن شدند که در زیر یک تریلی که در کنار خیابان متوقف بود، مجامعه کنند.  باری، لختی از خلوت خوش آنان گذشته بود که پاسبانی در کنارشان گرفت و استنطاق کرد. آن دو که ناگزیر به رفع و رجوع بودند، مدعی شدند که در کار تعمیر تریلی‌اند. پاسبان که استمهال آنان را دریافته بود، گفت: اولا اگر به تعمیر مشغول بودید چرا رویتان به زمین است و پشتتان به تریلی؟ ثانیا چگونه است که در حال تعمیر در کنار هم نیستید و روی هم آرام گرفته‌اید؟ ثالثا تریلی خیلی وقت است که رفته!

حالا حکایت نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی است. برادر جان! جای شما خالی اولا در ایام رحلت حضرت زینب (س) صدا و سیمای جمهوری اسلامی چه ترانه‌های شاد که پخش نکرد. ثانیا در سوک مرحوم مشکینی چند تا ترانه محلی اندر احوالات صید و صیادی از صدای جمهوری اسلامی پخش شد که جان می‌داد برای حرکات موزون! ثالثا سالهاست که در تالار وزارت کشور کنسرت های بزرگ موسیقی برگزار می شود. ساعت خواب!

در آن نفس که بمیرم، در آرزوی تو باشم

سلام،
فکر می‌کنم نوبتی هم که باشد، امروز نوبت حضرت سعدی است که غزلی از او را که جناب شجریان در خرداد ۱۳۵۳ و در برنامه گلهای تازه ۹۷ در دستگاه سه‌گاه اجرا کرده‌اند، تقدیم کنم. این برنامه با همنوازی روانشادان صارمی، بدیعی و جهانگیر ملک تهیه شده بود.

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم

به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم

به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه، به بوی موی تو باشم **

حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم

هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
وگر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم

** این بیت در آواز نیامده است. 

یاد ایام

سلام،
حتما به خاطر دارید که جناب شجریان در آلبوم یاد ایام شعری از شادروان رهی معیری را در دستگاه شور اجرا و عرضه کرده است که البته نام آلبوم نیز از همین شعر گرفته شده است. گرچه این شعر زیبا قبلا در برنامه گلهای تازه 65 نیز اجرا شده بود و اکنون تقدیم به شما:

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار
پای آن سرو روان، اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی
چون غبار از شوق، سر بر آستانی داشتم

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین، آسمانی داشتم **

درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت
ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش
نغمه‌ها بودی مرا تا همزبانی داشتم

** این بیت در آواز نیامده است.