حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

در محضر کریم، تمنا چه حاجت است؟

سلام،
با اجازه شما، شعر امروز را به غزلی از حضرت حافظ اختصاص می‌دهیم که جناب شجریان آن را در دستگاه شور اجرا و در آلبوم خلوت گزیده که برگرفته از نام همین غزل است، عرضه کرده‌اند.

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجتست
چون کوی دوست هست، به صحرا چه حاجتست

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجتست

ای پادشاه حسن، خدا را بسوختیم
آخر سوال کن که گدا را چه حاجتست

ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست
در محضر کریم، تمنا چه حاجتست

محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجتست

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج، خود آنجا چه حاجتست

آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد، به دریا چه حاجتست

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجتست

ای عاشق گدا، چو لب روح‌بخش یار
می‌داندت وظیفه، تقاضا چه حاجتست

حافظ تو ختم کن که هنر، خود عیان شود
با مدعی، نزاع و محاکا چه حاجتست  

صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه

سلام،
شعر امروز را به شیخ اجل سعدی اختصاص می‌دهم که جناب شجریان آن را در چهارگاه اجرا و در آلبوم دستان عرضه کرده است.

بر می‌زند ز مشرق، شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی در ده می شبانه

عقلم بدزد لختی، چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه

گر سنگ فتنه بارد، فرق منش سپر کن
ور تیر طعنه آید، جان منش نشانه

آن کوزه بر کفم نه، کآب حیات دارد
هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه **

صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی
گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه **

گر می به جان دهندت، بستان که پیش دانا
ز آب حیات خوشتر، خاک شرابخانه **

دیوانگان نترسند از صولت قیامت
بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه **

صوفی و کنج عزلت، سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی‌هنر بهانه

** این ابیات در آواز نیامده است.  

دلبر

سلام،
حتما می‌دانید که جناب شجریان ۳ دوبیتی را به زیبایی در دستگاه شور اجرا و در آلبوم یاد ایام عرضه کرده است.
گرچه در کاتالوگ آلبوم، این دوبیتی‌ها به بابا طاهر منسوب شده اما در منابعی که منسوب به بابا است و توانستم به آنها مراجعه کنم، چنین اشعاری را نیافتم. جالب آن که در این دوبیتی‌ها شاعر از تخلص فائز استفاده کرده است که ظاهرا همان فائز دشتستانی است. البته ظاهرا دوبیتی دوم منسوب به بابا طاهر است و در صحت آن مناقشه‌ای نیست. به هر حال اگر از کاربران محترم در این زمینه راهنمایی دریافت کنم، ممنون می‌شوم.



به قربون خم زلف سیاهت
فدای عارض مانند ماهت
ببردی دین فائز را به غارت
تو ماهی، خیل مژگانها سپاهت


تو دوری از برم، دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم از هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست


خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی می‌رسد سر
خدایا کن سفر آسون به فائز
که بیند بار دیگر روی دلبر