حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

آرام دل

سلام،

بارها به محضر شریف دوستان همراه عرضه داشته‌ام که در نظر این حقیر، حضرت سعدی سخنوری بی بدیل در کهکشان ادب پارسی است و هر شعر و سخن و حکایتی از او دریایی از معانی بلند را با زبانی ساده پیش روی آدمیان به تصویر می‌کشد. قصد پرگویی ندارمامروز غزلی از جنابش تقدیمتان می‌کنم و داوری را به شما می‌سپارم. از باب توضیح نیز عرض می‌کنم که این غزل زیبا را روانشاد استاد شجریان در سال 1366 در کنسرت گروه عارف در آلمان و به سرپرستی شادروان پرویز مشکاتیان در سه‌گاه اجرا کرده‌اند:

 

 

سرو سیمینا به صحرا می‌روی؟

نیک، بدعهدی که بی ما می‌روی

 

کس بدین شوخی و رعنایی نرفت

خود چنینی یا به عمدا می‌روی؟ **

 

روی پنهان دارد از مردم، پری

تو پریروی آشکارا می‌روی

 

گر تماشا می‌کنی در خود نگر

یا به خوشتر زین تماشا می‌روی؟ **

 

این تماشاگاه عالم روی تو

تا کجا بهر تماشا می‌روی؟

 

می‌نوازی بنده را یا می‌کشی؟

می‌نشینی یک نفس یا می‌روی؟

 

اندرونم با تو می‌آید ولیک

خائفم گر دست غوغا می‌روی **

 

ما خود اندر قید فرمان توایم

تا کجا دیگر به یغما می‌روی؟

 

جان نخواهد بردن از تو هیچ دل

شهر بگرفتی به صحرا می‌روی **

 

گر قدم بر چشم من خواهی نهاد

دیده بر ره می‌نهم تا می‌روی

 

ما به دشنام از تو راضی گشته‌ایم

وز دعای ما به سودا می‌روی

 

گرچه آرام از دل ما می‌رود

همچنان می‌رو که زیبا می‌روی

 

دیده سعدی دل همراه توست

تا نپنداری که تنها می‌روی


** این ابیات در آواز نیامده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد