حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

ناله نی

سلام، اوقاتتان به خیر و نیکی باد.

شعر امروز به یکی از سروده‌های رهی معیری اختصاص دارد. این شعر که آهنگساز آن شادروان حسین یاحقی است، توسط جناب استاد شجریان در دشتی اجرا و در آلبوم آه باران عرضه شده است:

 

دیدی ای مه که ناگه رمیدی و رفتی

پیوند الفت بریدی و رفتی

گرچه خواری به یاری کشیدم و دیدم

دامن ز دستم کشیدی و رفتی


بس ناله‌ها کردم به امیدی که رحم آری

به فریاد من ای گل

فریاد از دل تو

کز جفا فریاد من نشنیدی و رفتی


جانا گرچه بردی از یادم

جان در کوی عاشقی دادم

ز پا فکندی

به سر دویدم، گوهر فشاندم

به اشک من خندیدی و رفتی


ساقی بده آن می را

مطرب بزن آن نی را

که پای لاله، پیاله خوش باشد

دل اسیران به ناله خوش باشد


علاج محنت به جز می نیست

به غیر نالیدن نی نیست

چنان که می‌نمایی، هستی؟

سلام،

از ابوسعید ابوالخیر نقل است که: در بغداد روزی مستی افتاده بود و طاقت رفتن نبودش از مستی. شیخ جنید بر او برگذشت. چشم آن مست بر شیخ افتاد و شیخ را نظر بر وی فتاد.

مست شرم داشت، گفت: یا شیخ چنان که می‌نمایم، هستم. تو چنان که می‌نمایی، هستی؟ گریه بر شیخ اوفتاد. به سبب این صدق، حق تعالی آن مست را توبه داد.

بر همین سبیل خیام سروده‌است:


شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر دم تو به دام دگری پا بستی

گفتا شیخا چنان که می‌نمایم، هستم

تو نیز  چنان که می‌نمایی، هستی؟