سلام، فرا رسیدن ماه میهمانی پروردگار بر شما همراهان عزیز تهنیت باد.
در برنامه رادیویی یک شاخه گل446 جناب شجریان با همنوازی تار استاد احمد عبادی و نی استاد محمد موسوی غزلی از حضرت مولانا جلال الدین را در ماهور اجرا کردهاند که تقدیم شما میکنم:
باز آفتاب دولت بر آسمان بر آمد
باز آرزوی جانها از راه جان در آمد
باز از رضای رضوان درهای خلد وا شد
هر روح تا به گردن در حوض کوثر آمد **
باز آن شهی در آمد کو قبله شهان است
باز آن مهی بر آمد کز ماه برتر آمد
سرگشتگان سودا جمله سوار گشتند
کان شاه یک سواره در قلب لشکر آمد
اجزای خاک تیره حیران شدند و خیره
از لامکان شنیده خیزید محشر آمد **
گویی که آنچه سویست آن سو که جستجویست
گویی کجا کنم رو آن سو که این سر آمد **
آن سو که میوهها را این پختگی رسیدست
آن سو که سنگها را اوصاف گوهر آمد **
آن سو که خشکماهی شد پیش خضر زنده
آن سو که دست موسی چون ماه انور آمد **
این سوز در دل ما چون شمع روشن آمد
وین حکم بر سر ما چون تاج مفخر آمد **
دستور نیست جان را تا گوید این بیان را
ور نی ز کفر رستی هر جا که کفر آمد **
کافر به وقت سختی رو آورد بدان سو
این سو چه درد بیند آن سوش باور آمد **
با درد باش تا درد آن سوت ره نماید
آن سو که بیند آن کس کز درد مضطر آمد **
آن پادشاه اعظم در بسته بود محکم
پوشید دلق آدم امروز بر در آمد
** این ابیات در آواز نیامده است.