سلام،
شاید یکی از آثار متفاوت آقای شجریان، آلبوم همایونمثنوی باشد که عمدتا به غزلخوانی آن هم در دستگاه مورد علاقه ایشان همایون اختصاص دارد و انصافا هروقت آن را میشنوم روحم تازه می شود. امروز غزلی از فخرالدین عراقی را تقدیم شما میکنم که در همین آلبوم عرضه شده است.
چه خوش باشد که دلدارم تو باشی
انیس و مونس و یارم تو باشی
دل پردرد را درمان تو سازی
شفای جان بیمارم تو باشی
ز شادی در همه عالم نگنجم
اگر یک لحظه غمخوارم تو باشی **
ندارم مونسی در غار گیتی
بیا تا مونس غارم تو باشی **
اگرچه سخت دشوار است کارم
شود آسان چو در کارم تو باشی **
اگر جمله جهانم خصم گردند
نترسم چون نگهدارم تو باشی
همی نالم چو بلبل در سحرگاه
به بوی آنکه گلزارم تو باشی
چه گویم وصف حسن ماهرویی
غرض زان زلف و رخسارم تو باشی
اگر نام تو گویم ور نگویم
مراد جمله گفتارم تو باشی
از آن دل در تو بندم چون عراقی
که میخواهم که دلدارم تو باشی
** این ابیات در آواز نیامده است.
بعد از هفته ها که زاینده رود به بیابان خشکی تبدیل شده بود بالاخره طی چند روز گذشته با آب کوهساران زاگرس سیراب شد و نشاط را به شهر نصف جهان باز گرداند. به همین مناسبت فرخنده، شبکه 3 سیما دیشب برنامهای پخش کرد که به این موضوع اختصاص داشت. جالب آن که عمدتا مردم اصفهان دلایل خشک شدن زاینده رود را ناشی از عواملی همچون خشکسالی، احداث مترو، مرمت پل خواجو و ... میدانستند و جالب تر آن که از زبان اغلب آنان، انتقال آب زاینده رود به رفسنجان، کرمان، یزد، کاشان و قم دلیل اصلی خشکی زنده رود بیان میشد. در ادامه این برنامه هم از زبان کارشناسا فن ضمن اعلام میزان اندک آب انتقالی به استانهای مرکزی کشور، اعلام شد که خشکسالی دو ساله اخیر و نیز ضرورت آب رسانی به برخی منابع صنعتی مانند پالایشگاه و ذوب آهن اصفهان عمده ترین دلیل بستن آب زاینده رود بوده است. در کنار همه این مباحث، کارشناسان دیگری هم به طرح موضوع شایعه، آثار روانی آن و لزوم اعتماد مردم به تهادهای ذیربط اشاره کردند.
فارغ از مطالبی که در این برنامه عنوان شد، توجه به برخی موضوعات در این حوزه خالی از لطف نیست:
سلام،
شعر امروز را به غزلی معروف از حضرت حافظ اختصاص میدهیم که جناب شجریان آن را در دستگاه ماهور اجرا و در آلبوم شب وصل عرضه کرده است.
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب، کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است، شرح آرزومندی
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی
جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست
ز مهر او چه می پرسی، در او همت چه میبندی
همایی چون تو عالیقدر، حرص استخوان تا کی
دریغ ان سایه همت که بر نااهل افکندی
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
به شعر حافظ شیراز، میرقصند و مینازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی **
** این بیت در آواز نیامده است.
سلام،
امروز روز آمار و برنامهریزی است. دو موضوعی که ماهیت وجودیشان عمیقا به هم پیوند خورده است. از سویی عمده ترین بازار مصرف آمار در حوزه برنامهریزی است و از سوی دیگر برنامهریزی بدون آمار بی معنا.
اما جند نکته جالب در این مقال:
۱. سالهاست که اول آبان روز آمار است ولی شاید از ۱۲ سال پیش، برنامه ریزی هم به آن افزوده شده باشد. قبلا ۱۱ بهمن روز برنامه ریزی بود ولی شورای فرهنگ عمومی با همین استدلالی که اول مطلب آوردم، هر دو مقوله را در هم ادغام کرد. و این از هوشمندی آقای مسجدجامعی معاون وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. القصه این را گفتم تا بدانید شورای فرهنگ عمومی این ارتباط و اهمیت آن را دریافته بود ولی متاسفانه سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی فعلی رییس جمهوری در این زمینه اصلا توی باغ نیست.
۲. تصور میکنم تنها نهادی که از آمارهای مرکز آمار ایران استفاده نمیکند همین معاونت برنامه ریزی باشد. البته این را به حساب بینیازی برنامه ریزی به آمار در این مملکت بگذارید نه چیز دیگر! از این دولت مگر انتظار دیگری هم می شود داشت؟
۳. برنارد شاو ادیب و شاعر شهیر انگلیسی در مورد آمار یک جمله دارد: « دروغ ۳ گونه است: دروغ مصلحتآمیز، دروغ فتنهانگیز، آمار!»
۴. هویدا نخست وزیر معروف دوره پهلوی که مدتی رئیس سازمان برنامه هم بود، در تعریف آمار میگوید« آمار همانند یک مایو دوتکه است که همه جای بدن را نشان میدهد به غیر از آنهایی که باید نشان بدهد!»
۵. «آمارتان را داریم» از اصطلاحاتی است که پس از انقلاب در میان مردم باب شد و بیشتر، کلمه قصار بازجوها بود. حاکی از این که از تمام جیک و پیک شما با خبریم و کمترین ارتباط را با آمار داشت. این واژه این روزها معنی بسیار ملموسی دارد.
۶. یکی از طنزهای روزگار فعلی این است که در دولت نهم هروقت نرخ بیکاری کاهش می یافت ( در حد ۲ دهم درصد) وزیر کار وقت با خوشحالی به آمار مرکز آمار استناد می کرد و هر وقت این نرخ افزایش می یافت ( باز هم در حد همان ۲ دهم درصد) آمارهی مرکز آمار از دیدگاه این آقا غیر قابل استناد می شد. این یعنی آمار وقتی درست است که عملکرد را مثبت نشان دهد.
۷. از جمله مواقعی که ییهو در این مملکت، آمار مهم شد، زمانه تبلیغات انتخابات دهم ریاست جمهوری و مناظره ها بود. جالب اینکه همه کاندیداها و طرفدارانشان به آمارهای رسمی استناد می کردند که ۱۸۰ درجه با هم فرق داشت و جالبتر آنکه در این مملکت هیچکس از مرکز آمار نخواست در مورد این آمارها اظهار نظر کند.
۸. باز هم بنویسم؟