حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

کوی دوست

سلام،

در آغازین روزهای اسفند اجازه دهید امروز شعری از خداوندگار ادب پارسی، حضرت شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی را تقدیم حضورتان کنم که جناب شجریان آن را در فروردین ۱۳۵۳ در برنامه گلهای تازه ۱۳۳ و در دستگاه شور اجرا کرده است. همنوازان این آواز، استاد پایور و استاد محمد اسماعیلی بوده‌اند که با سنتور و تمبک به این اجرا غنا بخشیده‌اند. البته این غزل یک بار با همنوازی ویولن و نی استادان بدیعی و موسوی در شور و دیگر بار با تار محمدرضا لطفی در بیات اصفهان به طور خصوصی نیز اجرا شده است.

 

ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی

جهان و هر چه در او هست، صورتند و تو جانی

 

به پای خویشتن آیند، عاشقان به کمندت

که هر که را تو بگیری، ز خویشتن برهانی

 

مرا مپرس که چونی؟ به هر صفت که تو خواهی

مرا مگو که چه نامی؟ به هر لقب که تو خوانی

 

چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل

که باز می‌نتواند گرفت، نظره ثانی  **

 

تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت

ز پرده‌ها به در افتاد رازهای نهانی

 

بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد

تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی

 

چو پیش خاطرم آید، خیال صورت خوبت

ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی  **

 

مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان

که پیر داند، مقدار روزگار جوانی  **

 

تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد

ریاضت من شب تا سحر نشسته، چه دانی؟  **

 

من ای صبا! ره رفتن به کوی دوست ندانم

تو می‌روی به سلامت، سلام ما برسانی  **

 

سر از کمند تو سعدی، به هیچ روی نتابد

اسیر خویش گرفتی، بکش چنان که تو دانی 

 

** این ابیات در آواز نیامده است.


مقام صبر


سلام،

در سال ۱۳۷۱، جناب شجریان و گروه همراهش کنسرتی را در آمریکا برگزار کردند که بخشی از آثارش، در آلبومهای ایشان عرضه شد. لیکن یکی از آثار اجرا شده در این کنسرت، غزلی از لسان‌الغیب بود که در هیچ آلبومی منتشر نشده است. این آواز که در سه‌گاه اجرا شده و با همنوازی نی آقای عندلیبی، تار آقای پیرنیاکان و تمبک همایون شجریان همراه بوده را تقدیم محضرتان می‌کنم. خاطرنشان می‌کنم این غزل را استاد یک بار به طور خصوصی با تارنوازی استاد پیرنیاکان و دیگر بار در برنامه گلهای تازه 123 در دستگاه همایون و با همنوازی تار استاد هوشنگ ظریف؛ تمبک استاد محمد اسماعیلی و نی استاد حسن ناهید نیز اجرا کرده‌اند. آهنگساز برنامه گلها استاد همایون خرم و تنظیم آن بر عهده استاد فرامرز پایور بوده است:

 

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر، به عالم سمر شود

 

گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

 

خواهم شدن به میکده، گریان و دادخواه

کز دست غم، خلاص من آنجا مگر شود

 

از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

 

ای جان، حدیث ما بر دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

 

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک، زر شود

 

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یارب مباد آن که گدا معتبر شود

 

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود**

 

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

سرها بر آستانه او، خاک در شود**

 

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

 

** این ابیات در آواز نیامده است.

 

 

نغمه داودی

سلام،

فرا رسیدن آخرین ماه برگ ریز گرامی باد.

اینک با اجازه شما غزلی از لسان‌الغیب را تقدیم می‌کنم که در اوایل دهه ۱۳۵۰ شمسی در برنامه گلهای تازه ۱۸۵ توسط جناب شجریان در دستگاه ماهور و با همنوازی استادان نامی: فرامرز پایور، هوشنگ ظریف، محمد اسماعیلی و رحمت الله بدیعی اجرا شده است.


مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد

هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد


برکش ای مرغ سحر، نغمه داودی باز

که سلیمان گل از باد هوا باز آمد


عارفی کو که کند فهم زبان سوسن

تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد  **


مردمی کرد و کرم، لطف خداداد به من

کان بت ماهرخ از راه وفا باز آمد  **


لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح

داغ دل بود و به امید دوا باز آمد


چشم من در ره این قافله راه بماند

تا به گوش دلم، آواز درا باز آمد  **


گرچه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست

لطف او بین که به لطف از در ما باز آمد


** این ابیات در آواز نیامده است.