سلام،
با سپری شدن ۹ ماه از اغاز فعالیت محافظه کاران جدید ایرانی در عرصه قدرت، دیگر نباید مواجهه با تصمیمات و سیاستهای متفاوت با اسلاف برای افکار عمومی ایرانیان مایه تعجب باشد. ولی از آنجا که مردم ما انتظار اتخاذ تصمیمات خردمندانه از سوی مسئولان حکومتی را دارند ( مسئولینی که به مدد ۲۷ سال تجربه و دانش افزایی دانشگاهی در رشته دکترای مدیریت استراتژیک توقع بیشتری از آنان میرود) مواجهه با تصمیمات عجیب دولتمردان جدید موجب شگفتی، و جر و بحثهای محفلی و فامیلی و خانوادگی می شود. از جمله این تصمیمات، عدم تغییر ساعت در ۶ ماهه اول سال است که پس از ۱۴ سال اجرا به ناگهان متوقف شد و دلیل آن نیز عدم اثبات کاهش مصرف انرژی در کشور اعلام شد.
اگر از در هم ریختن برنامهها و فعالیتهای جاری مردم در اثر اتخاذ این تصمیم بگذریم و عوارض آن را نادیده بگیریم، دهها نکته دیگر در این میان بر جا میماند. چند گزاره را در این زمینه میتوان برشمرد:
۱- عدم تحقق هدف اصلی دولت از تغییر ساعت که همانا کاهش مصرف انرژی است: این موضوع میتواند فنی ترین و منطقی ترین دلیل برای اتخاذ این تصمیم باشد مشروط بر آنکه محاسبات لازم صورت گرفته شده و به اثبات رسیده باشد. که ظاهرا چنین محاسباتی صورت نگرفته و اگر هم محاسبه شده باشد در بدترین حالت، گویای کاهش رشد مصرف انرژی است که در شرایط بدبینانه، نتیجه مغتنمی است و نباید موجب اتخاذ این تصمیم شود.
۲ـ اجابت نظر علما و حوزههای علمیه: سالهاست که بخشی از جامعه مذهبی کشور خصوصا گروهی از علما و حوزههای علمیه مستقر در قم و مشهد از تغییر ساعت در ۶ ماهه اول سال گلایه مندند و حتی برخی از آنان ساعتهای خود را تغییر نمیدهند و اطلاق <<ساعت جدید>>، <<ساعت قدیم>> در اینگونه مجامع و حتی بعضی شهرها و جوامع سنتی ایران، معروف است. متصور خواهد بود که این تصمیم جدید دولت متاثر از اظهار گلایه جامعه مذهبی کشور و در پاسخ به آنان بوده باشد تا حمایتهای معنوی آنان از دولتمردان جدید ادامه و بلکه تقویت شود.
۳- اتخاذ تصمیمات متفاوت با اسلاف: این هم از محتملات میتواند باشد که هر سیاستی یا تصمیمی که گذشتگان موجد آن بودهاند باید تغییر کند و تمام افعال و اعمال دولت جدید باید متفاوت با اسلافشان باشد. مثلا اگر دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی تصمیم گرفته اند که از دهانشان غذا میل کنند لابد باید دولتمردان جدید ...
... و البته شاید گزارههای دیگری نیز مطرح باشند. اما به هر حال ظاهرا مقدر است که این دولت باید مانند کودکی که همه چیز را تجربه میکند تا یاد گیرد، همه راههای طی شده در سالیان ماضی را دوباره بپیماید و تجربه کند و تقدیر ما نیز صبر است و استقامت تا شاید روزی این کودک به بلوغ برسد، اگر برسد!
اتخاذ سیاست جدید عدم تغییر ساعت، اصلا مایه تعجب من نشد چرا که انتظار تصمیمات عجیبتر از این حضرات را دارم. آنچه اکنون پیرامون آن متفکرم، این است که دولتمردانی که در عدم تغییر ساعت رسمی کشور که در همه ممالک متمدن جاری است، نمیتوانند دلایل منطقی ارائه کنند و افکار عمومی را راضی نمایند، چگونه میخواهند مردم هوشیار و نکته سنج ما را در مورد نتیجه مذاکرات آتی پیرامون مسائل هستهای که قطعا واجد امتیاز دادنهای بی شمار به غرب و آمریکاست دلیل تراشی کنند؟ چگونه این همه نبوغ در یک کابینه جمع میشود؟ راستی شما سریال بله آقای نخستوزیر را میبینید؟