سلام،
در حال و هوای لیالی پرفیض قدر، امروز شعر زیبای حافظ شیرازی را که جناب شجریان آن را در دستگاه ماهور اجرا و در آلبوم آهنگ وفا عرضه کرده است، تقدیم میکنم:
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند، بیخبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود **
سواد دیده غمدیدهام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود **
دلا مباش چنین هرزهگرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشم حقارت، نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود **
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو با شه در پی هر صید مختصر نرود **
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
** این ابیات در آواز نیامده است.
سلام
فکر میکنم قبلا هم در وبلاگ شما نظر گذاشتم
علاقه شما به شعر و موسیقی سنتی قابل تقدیره
احتمالا خودتون هم باید دستی در زمینه موسیقی و شعر داشته باشید
نوشته های شما واقعا جالب و خوندنی هستند موفق باشید
شب شقّالقمر علی است و قدر او. امشب میخواهیم برویم در خانهی علی. برویم و دست بیاندازیم به دامن علی که بگذر و امشب به مسجد نرو. از دستگیرهی در که کمتر نیستیم. به پایش بپیچیم که نرو علی! بمان. از مرغان خانهی امّکلثوم که کمتر نیستیم. برویم و علی را قسم بدهیم که علی بمان! تو را به جان فاطمه بمان... فاطمه... علی که دیدار فاطمه را طلب میکند، قدمهایش را تندتر برمیدارد. پیامبر به پیشوازش رفته، فاطمه، خانه برایش آب و جارو کرده. کوثر به انتظار ساقی نشسته!
سلام مهربون
من در این وبلاگ به روزم و چشم به راه اومدنت
موضوع : تنهایی و غم علی (ع)