سلام،
شعر امروز را که شاید یکی از معروفترین غزلیات حضرت سعدی باشد جناب شجریان در آلبوم پیوند مهر عرضه کرده و در دستگاه ابوعطا اجرا شده است. این شعر تقدیم به شما:
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هرکو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده، آب حسرت
گریان چو در قیامت، چشم گناهکاران **
ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزهداران
چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران **
چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران **
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
** این ابیات در آواز نیامده است.
ممنون شعر جذابی بود
زنده باشی محمود عزیزُ
البته این غزل سعدی را مرحوم احمد ظاهر هنرمند معروف افغانستان در دهه ی پنجاه میلادی با تصنیفی بیسار دل انگیز ترانه سرایی کرده است. ترانه ی آقای شجریان را نشنیده امُ اما از ظاهر ما زیاد جالب است
خوش باشی برادر
شجاع مستقل
کابل افغانستان