حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

گرت آسودگی باید، برو عاشق شو ای عاقل

سلام،
حتما استحضار دارید که اول اردیبهشت (یعنی دیروز) روز شیخ اجل سعدی است. پس با اجازه شما غزل امروز را به استاد سخن سعدی اختصاص می‌دهم. این غزل را جناب شجریان در دستگاه ماهور اجرا و در آلبوم آهنگ وفا عرضه کرده است.


گرم بازآمدی محبوب سیم‌اندام سنگین‌دل
گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گل

ایا باد سحرگاهی، گر این شب، روز می‌خواهی
از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل

گر او سرپنجه بگشاید که عاشق می‌کشم شاید
هزارش صید پیش آید، به خون خویش مستعجل **

گروهی همنشین من، خلاف عقل و دین من
بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل

ملامت‌گوی عاشق را چه گوید مردم دانا
که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل

به خونم گر بیالاید دو دست نازنین شاید
نه قتلم خوش همه آید که دست و پنجه قاتل **

اگر عاقل بود، داند که مجنون صبر نتواند
شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل **

ز عقل، اندیشه‌ها زاید که مردم را بفرساید
گرت آسودگی باید، برو عاشق شو ای عاقل

مرا تا پای می‌پوید، طریق وصل می‌جوید
بهل تا عقل می‌گوید، زهی سودای بی‌حاصل **

عجایب نقشها بینی، خلاف رومی و چینی
اگر با دوست بنشینی ز دنیا، آخرت غافل **

در این معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید
که هرچ از جان برون آید، نشیند لاجرم بر دل **

** این ابیات در آواز نیامده است. 
نظرات 2 + ارسال نظر
جلوه سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ق.ظ http://jelveh.blogfa.com

سلام دوست من.
الا باد سحرگاهی .... درست است. ممنونم.

گودی دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:16 ب.ظ

جلوه ی گرامی
در نسخ قدیمی تر ایا آمده
و تنها چند نفر که گویا با ادب عرب آشنا نبوده اند آنرا الا خوانده اند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد