سلام،
اجازه بدهید شعری از آقای جواد آذر که در دستگاه ماهور توسط جناب شجریان زمزمه شده و در سال ۱۳۵۸ در دانشگاه شهید بهشتی اجرا و سپس در آلبوم سپیده عرضه شده است را تقدیم کنم:
ایرانی به سر کن خواب مستی،
بر هم زن بساط خودپرستی
که چشم جهانی سوی تو باشد،
چه از پا نشستی
در این شب، سپیده نادمیده،
تیر شب به خونش درکشیده
امید چه داری از این شب
که در خون کشیده، سپیده
تیغ برکش، آذر فشان،
نغمهها را تندری کن
در دل شب، رخ برفروز،
کار مهر خاوری کن
از درون سیاهی برون تاز،
پرچم روشنایی برافراز
تا جهانی از تباهی وارهانی،
تیغ شب را تیر بر دل، برنشانی
با خواری در روزگار،
ننگ باشد زندگانی
مرگ به تا چنین زندگانی
ای مجاهد، ای مبارز، ای برادر
دل یکی کن، ره یکی کن، بار دیگر
راه بگشا سوی شهر روشنیها
روزگار تیرگیها بر سرآور