سلام،
این روزها در آستانه آغاز ماه صفر و عزاداریهای مخصوص آن هستیم. بی مناسبت ندیدم که شعر معروف حضرت سعدی را که آقای شجریان بخشهایی از آن را در ابوعطا اجرا و در آلبوم پیوند مهر عرضه کرده است، تقدیم کنم.
ای ساربان آهسته ران، کآرام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم، با دلستانم می رود
من ماندهام مهجور ازو، درمانده و رنجور ازو
گویی که نیشی دور ازو، بر استخوانم میرود **
گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم راز درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود **
محمل بدار ای ساربان، تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان، گویی روانم میرود
او میرود دامنکشان، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم، بگذاشت عیش سرخوشم
چون مجمری پرآتشم، کز سر دخانم میرود **
با آن همه بیداد او وان عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود **
باز آی و بر چشمم نشین، ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود **
شب تا سحر مینغنوم، اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم، کز کف عنانم میرود **
گفتم بگیرم تا ابل چون خر فرو ماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود **
صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من
گرچه نباشد کار من، هم کار از آنم میرود **
در رفتن جان از بدن گویند هرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود **
سعدی فغان از دست ما، لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود **
** این ابیات در آواز نیامده است.
اگه اشتباه نکنم آواز با تار لطفی هستش که من به شخصه از آقای لطفی و سبک نواختشون خوشم نمیاد تازه با این همه حاشیه سازی بعد از بازگشتش و گفته های سبک و توهین آمیزی که به بسیاری از نوازندگان و خوانندگان ، حالم رو به هم زد . نه تنها کمانچه نوازی کلهر رو با بی انصافی نقد کرد با استاد شجریان هم سازگاری نکرد و جایی استاد از آقای لطفی می خوان که توی یکی از کشور های عربی همسایه ( اسمش رو مطمئن نیستم مثل اینکه دبی بود ) با هم کنسرتی اجرا کنن ، جواب احمقانه و مغرورانه ای میده و می گه من یه هنرمند ایرانی ام و توی خارج از ایران کاری رو اجرا نمی کنم :|
نه اینکه آقای لطفی حدود 25 ساله که ایران رو فراموش نکرده بود و توی فرانسه زندگی نمی کرد نه اینکه چندی پیش با چند تا از هنرمندا دور اروپا کنسرت نذاشتن :| !!!