سلام،
امروز با اجازه شما شعری از سعدی علیهالرحمه را تقدیم میکنم که آقای شجریان در کنسرت وین اجرا کرده و در آلبوم آرام جان عرضه شده است. اجرای این شعر در دستگاه افشاری بوده است.
مکن سرگشته آن دل را که دستاموز غم کردی
به زیر پای هجرانش، لگدکوب ستم کردی
قلم بر بیدلان گفتی نخواهم راند و هم راندی
جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
بدم گفتی و خرسندم، عفاک الله نکو گفتی
سگم خواندی و خشنودم، جزاک الله کرم کردی
چه لطف است این که فرمودی، مگر سبقاللسان بودت
چه حرف است این که آوردی، مگر سهوالقلم کردی **
عنایت با من اولیتر که تادیب جفا دیدم
گلافشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی
غنیمت دان اگر روزی به شادی در رسی ای دل
پس از چندین تحملها که زیر بار غم کردی
شب غمهای سعدی را مگر هنگام روز آید
که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی
** این بیت در آواز نیامده است.
سلام،
خداحافظ ... همین حالا!
چیزی تازه اگر یافتید ،
بر این دو اضافه کنید
تا بلکه زودتر
فرا رسد موعود این اتفاق بزرگ...
ای همراه همیشگی برای آخرین بار به نزدت آمدم،
تا برایت حقیقتی را بگویم :
از امروز که یکشنبه ۲۶ خرداد ماه می باشد دقیقا یک ماه دیگر از عمر تنهاترین تنهایان باقی ست... همین!
و کلام آخر این که :
تنهاترین تنهایان را حلال کنید و برایش از خدا آمرزش طلبید.