سلام،
در آستانه عید بزرگ فطر، آرزومند قبولی عبادات همه بندگان خوب خدایم. مزید استحضارتان عرض میکنم که جناب شجریان غزلی معروف از فخرالدین عراقی را در دستگاه همایون و در برنامه گلهای تازه ۱۲۵ اجرا کرده است که تقدیم میکنم:
ز دو دیده خونفشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
همه شب نهادهام سر چو سگان در آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی **
مژهها و چشم یارم به نظر چنین نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه بازست
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی **
سر برگ و گل ندارم ز چه رو روم به گلشن
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهبست این، به کدام ملتست این
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
به قمارخانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم، همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من که یکی ز در درآمد
که درآ درآ عراقی که تو خاص از آن مایی
** این ابیات در آواز نیامده است.