سلام،
حضرت حافظ غزل بسیار زیبایی دارد که جناب شجریان با هماوازی فرزند برومندش همایون آن را چنان که سزاوار است در آواز دشتی اجرا کردهاند. این اجرا یک بار در قالب کنسرت آمریکای شمالی و در آلبوم فریاد و یک بار هم در جریان کنسرت تهران و در آلبوم همنوا با بم عرضه شده است:
سمن بویان، غبار غم چو بنشینند، بنشانند
پری رویان، قرار از دل چو بستیزند، بستانند
به فتراک جفا دلها چو بربندند، بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند، بفشانند
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند، برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند
سرشک گوشه گیران را چو دریابند، دُریابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند، اگر دانند
ز چشمم لعل رمانی چو میخندند، میبارند
ز رویم راز پنهانی چو میبینند، میخوانند
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند
چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو میخوانند، میرانند
درین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند، در مانند