بعد از هفته ها که زاینده رود به بیابان خشکی تبدیل شده بود بالاخره طی چند روز گذشته با آب کوهساران زاگرس سیراب شد و نشاط را به شهر نصف جهان باز گرداند. به همین مناسبت فرخنده، شبکه 3 سیما دیشب برنامهای پخش کرد که به این موضوع اختصاص داشت. جالب آن که عمدتا مردم اصفهان دلایل خشک شدن زاینده رود را ناشی از عواملی همچون خشکسالی، احداث مترو، مرمت پل خواجو و ... میدانستند و جالب تر آن که از زبان اغلب آنان، انتقال آب زاینده رود به رفسنجان، کرمان، یزد، کاشان و قم دلیل اصلی خشکی زنده رود بیان میشد. در ادامه این برنامه هم از زبان کارشناسا فن ضمن اعلام میزان اندک آب انتقالی به استانهای مرکزی کشور، اعلام شد که خشکسالی دو ساله اخیر و نیز ضرورت آب رسانی به برخی منابع صنعتی مانند پالایشگاه و ذوب آهن اصفهان عمده ترین دلیل بستن آب زاینده رود بوده است. در کنار همه این مباحث، کارشناسان دیگری هم به طرح موضوع شایعه، آثار روانی آن و لزوم اعتماد مردم به تهادهای ذیربط اشاره کردند.
فارغ از مطالبی که در این برنامه عنوان شد، توجه به برخی موضوعات در این حوزه خالی از لطف نیست:
اگر پای درد دل مردم چهار محال و بختیاری (که زاینده رود از زمینها و مناطق آنان سرچشمه میگیرد) بنشینید، همواره از این که اصفهانیها حقابه آنان را به یغما میبرند، شکایت دارند و خود را نیازمندتر و محقتر برای بهرهبرداری بیشتر از این ثروت ملی میدانند که البته در نوع خود قابل تامل است.
کمبود آب در ایران خصوصا در حوزه مرکزی کشور، موضوعی است که مورد توجه همه حکومتها و مردم از دیرباز بودهاست. بنا بر این مایه تعجب است که با وجود این، چه در زمان قبل از انقلاب و چه پس از آن، صنایعی در این منطقه ایجاد شدهاند که عمیقا محتاج آب باشند. ذوب آهن، پالایشگاه، نیروگاه حرارتی و ... نماد صنایع بزرگ و نیازمند آب هستند. طرفه آن که در کنار این مجموعههای بزرگ صنعتی، مجتمعهای صنعتی زیادی در اصفهان ایجاد شدهاند که مقادیر معتنابهی از منابع آبی را مصرف مینمایند. در حالی که بسیاری از این مجموعههای صنعتی میتوانست در نزدیکی آب های خلیج فارس و دریای عمان احداث شود تا از منابع آبی جنوب بهره ببرد و همین امر به بهبود شرایط اقتصادی مناطق مذکور کمک شایانی می کرد. دلایل عدم تحقق این موضوع را باید از دولت و سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق پرسید. پس آمایش سرزمین به چه دردی میخورد؟
اگر این موضوع را از سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق پرسیدید و پاسخ قانع کنندهای دریافت نکردید، چندان متعجب و مغموم نشوید. یادتان باشد! اینجا ایران است و معادلات آن را کارشناسان طراحی نمیکنند. مثلا وقتی یک نماینده مجلس برای انتخاب شدن وعده های عجیب و غریب میدهد و و بعد هم با استفاده از رانت و تهدید و مذاکره و ... دولت را مجبور به تمکین میکند پس عجیب نیست که مطالعات کارشناسی به گوشه ای پرتاب شود. اضافه کنید رایزنی امام جمعه و درخواست اهالی و طومار و ... را به آن. از جمله این که وزیر و مدیر و ... اهل کدام شهر و استان باشند؛ دیگر می شود نور علی نور (همین وضعیتی که الان می بینید)
مضحک ترین قسمت داستان، توصیه کارشناسان برنامه زاینده رود به مردم اصفهان مبنی بر بی توجهی به شایعات بود. این بندگان خدا ظاهرا فراموش کردهاند در مملکتی که رییس جمهورش مقابل دیدگان میلیون ها انسان، خلافگویی میکند، دولتمردانش در روز روشن دروغ میگویند و مدرک جعل میکنند، رسانه ملی و سایر رسانههای دولتی علنا در انعکاس اخبار داخلی و خارجی، نعل وارونه میزنند و ... همه راهها برای بروز و ظهور شایعات باز می شود. به راستی چرا چشمها و گوشهای بسیاری از دست اندرکاران اداره کشور نابینا و ناشنوا شده است؟ آیا هیچ صدای پایی به گوش نمیرسد؟ آیا اشعههایی در این ظلمتکده دیده نمیشود؟
راستی شما کتاب 1984 را خواندهاید؟