سلام،
به زعم من، یکی از زیباترین و دلنشینترین آثار آقای شجریان، آلبوم شب، سکوت، کویر است. امروز غزلی از حضرت عطار را که ایشان در کنار نوازندگان بزرگی همچون حاج قربان سلیمانی و با موسیقی مقامی خراسان اجرا کردهاند، تقدیم میکنم:
لعل تو داغی نهاد، بر دل بریان من
زلف تو در هم شکست، توبه و پیمان من
بی تو دل و جان من، سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
چون گهر اشک من، راه نظر جست، بست
چون نگرد در درخت، دیده گریان من **
هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
بر رخ زردم فشاند، اشک درافشان من
شد دل بیچاره خون، چاره دل هم تو ساز
زان که تو دانی که چیست بر دل بریان من
گر تو نگیریم دست، کار من از دست شد
زان که ندارد کران، وادی هجران من
هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را
بو که به پایان رسد، راه بیابان من
هست دل عاشقت، منتظر یک نظر
تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من **
تو دل عطار را سوخته خویش دار
زان که دل سنگ، سوخت از دل سوزان من **
** این ابیات در آواز نیامده است.