سلام،
شاید حدود ۳۴ سال پیش در برنامه گلهای تازه ۷۲ جناب شجریان شعری از استاد شفیعی کدکنی را در بیات ترک اجرا کردهاند که تقدیم میکنم:
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این درد نهانسوز، نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب، شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم **
فریاد ز بیمهریت ای گل که در این باغ
چون غنچه پاییز، شکفتن نتوانم
ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
** این بیت در آواز نیامده است.
سلام
این شعر شهریار هست و اینکه فکر کنم در گلهای 54 هست.
پاینده باشید.
شعر کدکنی است. اما بیت "دور از تو، من سوخته در دامن شبها" در آواز آمده.
به نظرت بهش بگم؟ انقدر که نمیگم همش می ترسم یکی دیگه پیدا شه بهش بگه.
واقعا " دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم"
شعر از شفیع کدکنی