سلام،
طاعاتتان به درگاه حضرت باری مقبول باد.
امروز غزلی از حضرت عطار را که آقای شجریان در دستگاه ماهور اجرا و در آلبوم قاصدک عرضه کرده است، تقدیم میکنم:
صورت نبندد ای صنم، بی زلف تو آرام دل
دل فتنه شد بر زلف تو، ای فتنه ایام دل
ای جان من مولای تو، دل غرقه دریای تو
دیری است تا سودای تو، بگرفت هفت اندام دل
تا جان به عشقت بنده شد، زین بندگی تابنده شد
تا دل ز نامت زنده شد، بر شد دو عالم نام دل
جانا دلم از چشم بد، نه هوش دارد نه خرد
تا از شراب عشق خود، پر باده کردی جام دل
پیغامت آمد از دلم، کای ماه حل کن مشکلم
کی خواهد آمد حاصلم، ای فارغ از پیغام دل **
از رخ، مه گردون تویی وز لب می گلگون تویی
کام دل من چون تویی، هرگز نیابم کام دل **
ای همگنان را همدمی، شادی من از تو غمی
عطار را در هر دمی، جانا تویی آرام دل **
** این ابیات در آواز نیامده است.
این غزل عالی است
از خواندن دوباره اش لذت بردم
محمود جان بسیار زیبا بود .مرسی از این حسن دقتت
سلام...
با ((پرواز با خورشید)) به روزم...
.
.
.
((نقطه،سر خط))