حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

دزد مبارک قدم

سلام،

اجازه دهید امروز حکایتی از نصرالله منشی، راوی و مترجم چیره دست کتاب فاخر کلیله و دمنه را تقدیم حضورتان کنم. راستی کلیله و دمنه را خوانده‌اید؟ اگر نخوانده‌اید، نیک بخوانید که در آن گنجهای حکمت نهفته است: 

بازرگانی بود بسیار مال اما به غایت زشت‌روی و گران‌جان،  

و زنی داشت روی چون حاصل نیکوکاران و زلف چون نامه گنه‌کاران.

شوی بر او به بلاهای جهان، عاشق و او نفور و گریزان،

که به هیچ تاویل، تمکین نکردی و ساعتی حتی به مراد او نزیستی ...

و مرد هر روز مفتون‌تر می‌گشت.

تا یک شب، دزدی در خانه ایشان رفت. بازرگان در خواب بود.

زن از دزد بترسید و شوی را محکم در کنار گرفت.

بازرگان از خواب درآمد و گفت: این چه شفقت است و به کدام وسیلت، سزاوار این نعمت گشته ام؟

و چون دزد را بدید، آواز داد که: ای شیرمرد مبارک قدم! آن چه خواهی حلال بادت. ببر که به یمن قدم تو این زن بر من مهربان شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد