سلام،
در برنامه گلهای تازه ۲۵ که یکی از مجموعه برنامههای فاخر موسیقی ایرانی در رادیو بود، جناب شجریان با همنوازی دو استاد بزرگ موسیقی اصیل، استاد پایور (سنتور) و استاد فرهنگ شریف (تار) شعری از فرخی یزدی شاعر سده پیشین را در بیات اصفهان اجرا نمودهاست که تقدیم حضورتان میکنم:
شب چو در بستم، دست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت، جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا، دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا، دوست خطابش کردم **
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابه غم بود و جگرگوشه درد
بر سر آتش جور تو، کبابش کردم
زندگی کردن من، مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم
** این بیت در آواز نیامده است.