سلام،
سالها پیش یا دقیقتر بگویم در زمستان ۱۳۶۱، جناب شجریان در منزل شادروان محمودی خوانساری غزلی از لسانالغیب را در بیات اصفهان و با همنوازی ویولن اجرا کرده است که امروز اثر این اجرای خصوصی را تقدیم محضرتان میکنم. دوستداران ایشان البته یک بار دیگر هم ترنم این غزل خواجه را توسط استاد شجریان در کنسرت بزرگداشت باربد در تاجیکستان شنیده اند. این آواز در بیات ترک و با همنوازی تنبک مجید خلجی و سه تار رضا قاسمی و کمانچه محمود تبریزی زاده اجرا شده است:
صنما با غم عشق تو، چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو، ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آنچه در مدت هجر تو کشیدم، هیهات
در یکی نامه، محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو، مجموع پریشانی خود
کو مجالی که سراسر، همه تقریر کنم
آن زمان کارزوی دیدن جانم باشد
در نظر، نقش رخ خوب تو تصویر کنم **
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد ای حافظ
چون که تقدیر چنین است، چه تدبیر کنم
** این ابیات در آواز نیامده است.
سلام
یک بار ، یک بار و فقط یک بار می توان عاشق شد …
عاشق زن ، عاشق مرد ، عاشق اندیشه ، عاشق وطن ، عاشق خدا ، عاشق عشق …
یک بار و فقط یک بار … بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست !