حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

شب‌خیز باش تا کامروا باشی


سلام،

سعدالدین وراوینی در مرزبان نامه حکایتی از روزگار خسرو پرویز را چنین روایت می کند:

بوذرجمهر بامداد به خدمت خسرو شتافتی و او را گفتی: شب خیز باش تا کامروا باشی. خسرو به سبب این کلمه پاره‌ای متاثر و متغیر گشتی و این معنی چون سرزنش دانستی. روزی چاکران را فرمود تا به وقت صبح، چون ناشناختگان بر وی زنند و بی آسیبی جامه او بستانند. چاکران، آن بازی در پرده شب با بوذرجمهر نمودند. او بازگشت و جامه دیگر بپوشید و چون به محضر خسرو شد، بر خلاف گذشته بیگاه شده بود.

خسرو پرسید، موجب دیر آمدن چیست؟ گفت: می‌آمدم، دزدان بر من افتادند و جامه من ببردند و به تمهید جامه دیگر مشغول شدم. خسرو گفت: نه هر روز نصیحت تو بود که شب خیز باش تا کامروا باشی؟ پس این آفت به تو از شب خیزی رسید.

بوذرجمهر بر ارتجال جواب داد: شب خیز دزدان بودند که پیش از من برخاستند تا کام ایشان روا شد! خسرو از بداهت این گفتار به صواب و حضور او خجل و ملزم گشت.

کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد

هزار دولت بیدار را به خواب گرفت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد