سلام،
امیدوارم ایام بهاری همه به کام باشد. در برنامه گلهای تازه 31 که نوازندگان آن استاد جواد معروفی (پیانو) و استاد حسن ناهید (نی) بودند جناب شجریان غزلی از حضرت لسان الغیب را زمزمه کرده اند که تقدیم حضورتان میکنم:
بر سر آنم که گر زدست بر آید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو که بر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از تلخ
بار دگر روزگار چون شکر آید
بر در ارباب بی مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به در آید **
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید **
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و در نظر آید **
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آید **
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و سرخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی خبر آید
**این ابیات در آواز نیامده است.