سلام،
جای شما دوستان خالی. دو روز پیش در جوار مرقد حضرت سعدی بودم و مانوس با گوهر ادبی این بزرگمرد سپهر ادب و فرهنگ ایران. بی مناسبت ندیدم که امروز شعری از حضرتش را که آقای شجریان در سال ۱۳۶۹ در کنسرت بزرگداشت باربد در تاجیکستان اجرا کرده است، تقدیم کنم. این کنسرت با همنوازی تنبک مجید خلجی، سه تار رضا قاسمی و کمانچه محمود تبریزی زاده در دستگاه افشاری اجرا شده است.
خوشتر از دوران عشق، ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست، انجام نیست
کام هر جویندهای را آخریست
عارفان را منتهای کام نیست
از هزاران در یکی گیرد سماع
زان که هرکس محرم پیغام نیست
آشنایان، ره بدین معنی برند
در سرای خاص، بار عام نیست
تا نسوزد، بر نیاید بوی عود
پخته داند کاین سخن با خام نیست
هر کسی را نام معشوقی که هست
میبرد، معشوق ما را نام نیست
پیش اندام تو، هیچ اندام نیست
مستی از من پرس و شور عاشقی
آن کجا داند که دردآشام نیست
باد صبح و خاک شیراز، آتشی است
هر که را در وی گرفت، آرام نیست **
خواب بی هنگامت از ره میبرد
ورنه بانگ صبح، بی هنگام نیست **
سعدیا چون بت شکستی، خود مباش
خودپرستی کمتر از اصنام نیست
** این ابیات در آواز نیامده است.