سلام،
در آغازین روزهای زمستان که امیدوارم پربرکت باشد، با اجازه شما غزل معروفی از لسانالغیب را که از جمله آثار معروف آوازی استاد شجریان نیز هست، تقدیم میکنم. این غزل با آهنگسازی شادروان پرویز مشکاتیان و همنوازی ایشان و مرحوم ناصر فرهنگفر در سال 1362 در محل سفارت ایتالیا در تهران در شور اجرا و در آلبوم خاطرهانگیز آستان جانان عرضه شده است.
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو، باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است، غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشنرایی
کردهام توبه به دست صنم باده فروش
که دگر می نخورم، بی رخ بزم آرایی **
نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو، مرنج
نروند اهل نظر از پی نابینایی **
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
جویها بستهام از دیده به دامان که مگر
در کنارم بنشانند سهی بالایی **
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل، دریایی
سخن غیر مگو با من معشوقه پرست
کز وی و جام میم نیست به کس پروایی **
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت
بر در میکدهای با دف و نی ترسایی **
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی **
( بیت
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
که در این آواز اجرا شده مربوط به غزلی دیگر از حضرت حافظ با مطلع: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی است که در ادامه این غزل آمده است.)
** این ابیات در آواز نیامده است.
سلام رفیق .....اولین باری که گوش دادم 5سال قبل بود...دمت گرم.....من تازه یه وبلاک زدم هرکار میکنم به کوکل معرفی نمیشه....به گمانم شماهم لینک شدی اگر درست انجام داده باشم
سلام و ممنون از توجهتون. حسب الامر شما به چند منبع مراجعه کردم. همگی همین گونه نوشتهاند. استادان بزرگوار اظهار نظر فرمایند لطفا