سلام،
اجازه دهید اولین یادداشت آخرین ماه پاییز، شعری از حضرت عطار باشد که جناب شجریان آن را
در مایه دشتی و در کنسرت آذر ۱۳۸۴ تهران
اجرا کرده است. در اجرای این اثر که در آلبوم ساز خاموش عرضه شده است، کیهان کلهر،
حسین علیزاده و همایون شجریان همنوازی کردهاند:
دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت، پنهان چون کنم
هر کسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دائما مشغول، درمان چون کنم
چون خروشم بشنود هر بی خبر، گوید خموش
میتپد دل در برم، میسوزدم جان چون کنم
علمی در دست من، من همچو مویی در برش
قطرهای خون است دل در زیر طوفان چون کنم**
در تموزم مانده جان خسته و تن تب زده
وآنگهم گویند بر این ره به پایان، چون کنم**
چون ندارم یک نفس اهلیت صف النعال
پیشگه چون جویم و آهنگ پیشان چون کنم**
در بن هر موی، صد بت پیش میبینم عیان
در میان این همه بت، عزم ایمان چون کنم**
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده، حیران چون کنم
چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید
بیش از این عطار را از خود پریشان چون کنم**
** این ابیات در آواز نیامده است.