حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

ندای عشق

سلام،

ایام خجسته و پر برکت سال نو و عید مبعث آخرین رسول مهر و رحمت بر شما تهنیت باد.

امروز غزلی معروف از خواجه شیراز حضرت حافظ را تقدیم می‌کنم که جناب شجریان آن را در همایون اجرا و در آلبوم رندان مست عرضه کرده‌اند. این غزل سال‌ها پیش با همنوازی ویولن مرحوم حبیب بدیعی نیز به طور خصوصی اجرا شده است:

 

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نیی دلبرا خطا اینجاست

 

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید

تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست **

 

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

 

دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب

بنال هان که ازین پرده کار ما به نواست

 

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود

رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

 

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم

گرش به باده بشویید حق به دست شماست

 

نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من

خمار صد شبه دارم، شرابخانه کجاست

 

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

 

چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب

که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

 

ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند

فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

 

** این بیت در آواز نیامده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد