سلام،
همراهان ارجمند خصوصا اصفهانیان گرامی نیک به خاطر دارند که آقای شجریان در سال ۱۳۷۸ و در یک کنسرت استثنایی که با رهبری آقای فخرالدینی در کاخ چهلستون برگزار شد، قطعاتی از شعرای مختلف را زمزمه کردند و با حضور استادان بزرگ، مرحوم فریدون مشیری، مرحوم تجویدی و مرحوم بیژن ترقی از آنان نیز قدردانی نمودند. پس اجازه دهید شعر امروز را که سروده آقای بیژن ترقی است و آهنگسازی آن را مرحوم تجویدی عهدهدار بودهاند و در شوشتری و بیداد اجرا شده است، تقدیم کنم:
بخوان، خدای را بخوان
گره گشای را بخوان
مگر نوای مرغ حق ثمری بخشد
به ما صفای عالم دگری بخشد
برآور ای نشان حق ز دل آوازی
مگر که بر دعای ما اثری بخشد
چو هم در این سکوت شب تویی ز شب نخفتگان
که حق عیان نمیشود به چشم خواب رفتگان
مگر به همنواییم دهی ز خود رهاییم
بخوان در این سکوت شب به درگه خداییم
با نام حق، آتش را در جانم افکندی
از جان مگو آتش در ایمانم افکندی
ای آسمان چو سوز آوازم بشنیدی
خورشید و مهتاب را در دامانم افکندی
بخوان، خدای را بخوان
گره گشای را بخوان
سلام، عباداتتان به درگاه ربوبی قرین پاداشهای بی شمار باد.
در زمستان ۱۳۷۷ و در پی آن در تابستان ۱۳۷۸، جناب شجریان دو کنسرت در تالار وحدت و چهلستون اصفهان اجرا کردند. در این کنسرتها که با همنوازی ارکستر سمفونیک به رهبری آقای فرهاد فخرالدینی برگزار شد، شعری از شادروان بیژن ترقی در دستگاه ماهور به اجرا در آمد که اینک تقدیم محضرتان میکنم:
من تذروی خوش سرودم از دیار نغمهخوانی
رشته بند گردن من، این سرود آسمانی
بال من بگشا و از بندم رها کن
پایم از این رشتههای بسته وا کن
تا فضای آسمان بیکرانه
پر کنم با نغمههای جاودانه
تا فراز کوه و صحرا، دشت و دریا پر کشم
پر کشم تا بینشانها پر کشم
پر کشم تا بگذرم از رنج و از درد زمانه
بال و پر شویم سحر در چشمه پاک ترانه
بال من بگشا و از بندم رها کن
پایم از این رشتههای بسته وا کن