حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

دل شیدا

سلام،

دوستان همدل نیک می‌دانند که یکی از ابداعات آقای شجریان در اجرای آوازها استفاده از دوبیتی‌ها و رباعیات برای پل زدن میان دو غزل با دستگاه‌های موسیقایی و آوازی متفاوت است و حتی گاهی در این راه از چند بیت یک غزل نیز استفاده می‌کنند. شاید دوستان مصداق‌هایی از آنچه عرضه داشتم را به خاطر بیاورند. ولی در آلبوم رسوای دل کار متفاوتی صورت گرفته است که عبارت از اجرای  تصنیفی است در سه‌گاه که شامل ۲ دوبیتی است. یکی از باباطاهر و یکی از مرحوم علی اکبر خان شیدا. البته من نمی‌دانم که این اثر، کاملا از مرحوم شیدا نقل شده یا ابداع جناب شجریان است. اگر برخی دوستان اطلاع موثقی داشته باشند حتما بهره خواهم برد. ضمنا هر ۲ دوبیتی در دیگر اجراهای آوازی استاد شجریان و در دستگاه‌های دیگر، جداگانه اجرا شده است. به هر تقدیر دوبیتی اول این تصنیف از باباطاهر است و دوبیتی دوم از شیدا:

 

تو دوری از برم، دل برم نیست

هوای دیگری اندر سرم نیست

به جان دلبرم کز هر دو عالم

تمنای دگر جز دلبرم نیست

 

آرام جانم، سرو روانم، من بی تو نمانم

بیا ای نازنین، بیا ای مه‌جبین، دردت به جانم

 

از غم عشقت دل شیدا شکست

شیشه می در شب یلدا شکست

از بس که زدم ریگ بیابان به کف

خار مغیلان، همه در پا شکست

حال من از عشق پرس

سلام،

دوستداران استاد شجریان حتما می‌دانند که ایشان در سال ۱۳۷۱ کنسرتی را در آمریکای شمالی اجرا کردند که بخشی از مجموعه آثار آن در آلبوم آسمان عشق عرضه شده بود. ولی یکی از آوازهای این اجرا که در آلبوم مذکور عرضه نشد، غزلی است از حضرت مولانا جلال‌الدین که در سه‌گاه اجرا شده و همنوازان آن آقایان جمشید عندلیبی (نی)، داریوش پیرنیاکان (تار) و همایون شجریان (تمبک) بوده‌اند.

 


دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس

چشم من اندر نگر از می و ساغر مپرس

 

جوشش خون را ببین از جگر مومنان

وز ستم و ظلم آن طره کافر مپرس  **

 

سکه شاهی ببین در رخ همچون زرم

نقش تمامی بخوان، پس تو ز زرگر مپرس  **

 

عشق چو لشکر کشید، عالم جان را گرفت

حال من از عشق پرس، از من مضطر مپرس

 

هست دل عاشقان همچو دل مرغ ازو

جز سخن عاشقی نکته دیگر مپرس  **

 

خاصیت مرغ چیست؟ آن که ز روزن پرد

گر تو چو مرغی بیا، بر پر و از در مپرس  **

 

چون پدر و مادر عاشق هم عشق اوست

بیش مگو از پدر، بیش ز مادر مپرس  **

 

هست دل عاشقان همچو تنوری به تاب

چون به تنور آمدی جز که ز آذر مپرس

 

مرغ دل تو اگر عاشق این آتش است

سوخته پر خوشتری، هیچ تو از پر مپرس

 

گر تو و دلدار، سر هر دو یکی کرده‌اید

پای دگر کژ منه، خواجه از این سر مپرس

 

دیده و گوش بشر، دان که همه پر گل است

از بصر پر وحل، گوهر منظر مپرس  **

 

چون که بشستی بصر از مدد خون دل

مجلس شاهی توراست، جز می احمر مپرس  **

 

** این ابیات در آواز نیامده است.

 

 

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟


سلام،

نیایش‌هایتان مقبول درگاه ربوبی باد.

در سالهای دهه ۵۰ شمسی و در برنامه رادیویی برگ سبز ۲۵۸ آقای شجریان با همنوازی ویولن شادروان همایون خرم و سه تار شادروان استاد احمد عبادی غزلی از غزلهای نغز سعدی علیه‌الرحمه را در  سه‌گاه اجرا کرده‌اند که به اعتقاد حقیر جزو آثار به یاد ماندنی اقای شجریان است. به متن این غزل فاخر توجه فرمایید:

 


خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

طاقت بار فراق، این همه ایامم نیست

 

خالی از ذکر تو عضوی، چه حکایت باشد

سر مویی به غلط، در همه اندامم نیست  **

 

میل آن دانه خالت، نظری بیش نبود

چون بدیدم، ره بیرون شدن از دامم نیست

 

شب بر آنم که مگر روز، نخواهد بودن

بامدادت چو بدیدم، خبر شامم نیست

 

چشم از آن روز که بر کردم و رویت دیدم

به همین دیده سر، دیدن اقوامم نیست  **

 

نازنینا مکن آن جور که کافر نکند

ور جهودی بکنم، بهره در اسلامم نیست  **

 

گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف

من که در خلوت خاصم، خبر از عامم نیست  **

 

نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست  **

 

به سراپای تو ای دوست که از دوستیت

خبر از دشمن و اندیشه به دشنامم نیست

 

دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی

به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

 

سعدیا نامتناسب حیوانی باشد

هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست  **

 

** این ابیات در آواز نیامده است.