حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

آهنگ وفا


سلام،

ابتدا اجازه دهید سالگرد زادروز آقای شجریان را شادباش بگویم و از درگاه باری عمری طولانی همراه با تندرستی و شادکامی برایشان آرزو نمایم.

امروز تصنیفی منسوب به علی اکبر خان شیدا را که جناب شجریان در آلبوم آهنگ وفا با همخوانی همایون شجریان عرضه کرده است، تقدیم می‌کنم. (نام آلبوم نیز از همین قطعه برگرفته شده است.)  خاطرنشان می‌سازم این تصنیف زیبا در سال 1378 در کنسرت یونسکو که به مناسبت اهدای جایزه پیکاسو به استاد شجریان برگزار شد، نیز با همنوازی کمانچه سعید فرجپوری، تمبک همایون شجریان، تار بهروز همتی و عود محمد فیروزی اجرا شده است:

 

با دلشدگان جور و جفا تا به کی آخر

آهنگ وفا، ترک جفا بهر خدا کن

 

ز دست یارم چه ها کشیدم

به جز جفایش وفا ندیدم

 

نه همزبانی که یک زمانی

ز من بپرسد غم نهانی

 

نه اهل دردی، نه غمگساری

ز من بپرسد غم که داری؟

مستانه شو


سلام،

همراهان آشنا نیک می‌دانند که جناب شجریان و گروه ۳ نفره همراهشان آقایان علیزاده، کلهر و همایون شجریان در جریان برگزاری دو کنسرت لندن و مراکش که در سال ۱۳۸۲ انجام شد  به اجرای قطعات مختلفی از موسیقی اصیل ایرانی پرداختند. از جمله این اجراها، اجرای غزل معروف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است در  بیات اصفهان که امروز تقدیم محضرتان می‌کنم:

 

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو، دیوانه شو

واندر دل آتش درآ پروانه شو، پروانه شو


هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو، همخانه شو


رو سینه را چون سینه‌ها، هفت آب شو از کینه‌ها

آنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو


باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان می‌روی مستانه شو، مستانه شو


آن گوشوار شاهدان، همصحبت عارض شده

آن گوش و عارض بایدت دردانه شو، دردانه شو


چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما

فانی شو و چون عاشقان افسانه شو، افسانه شو


تو لیله‌القبری برو تا لیله‌القدری شوی

چون قدر مر ارواح را کاشانه شو، کاشانه شو **


اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آنجا کشد

ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو، پیشانه شو


قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما

مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو، دندانه شو  **


بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را

کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو، حنانه شو **


گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان‌الطیر را

دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو، رو لانه شو **


گر چهره بنماید صنم، پر شو ازو چون آینه

ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو، رو شانه شو


تا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیدق کم تکی

تا کی چو فرزین کج روی فرزانه شو، فرزانه شو **


شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مالها

هل مال را، خود را بده شکرانه شو، شکرانه شو  **


یک مدتی ارکان بدی، یک مدتی حیوان بدی

یک مدتی چون جان شدی جانانه شو، جانانه شو **


ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر

نطق زبان را ترک کن بی چانه شو، بی چانه شو **


** این ابیات در آوازها نیامده است.

شب وصل


سلام،

فرا آمدن سال جدید میلادی را به هموطنان مسیحی تبریک عرض می‌کنم. دوستداران آثار جناب شجریان نیک به خاطر دارند که ایشان در دو آلبوم آهنگ وفا و شب وصل تصنیفی از شادروان ملک‌الشعرای بهار را در سه‌گاه زمزمه کرده است که امروز تقدیم محضرتان می‌کنم. این تصنیف  یک بار در جریان کنسرت یونسکو در سال 1378 که به مناسبت اهدای جایزه پیکاسو به استاد شجریان برگزار شد، با همنوازی کمانچه سعید فرجپوری، تمبک همایون شجریان، تار بهروز همتی و عود محمد فیروزی اجرا شده است و بار دیگر در آلبوم آهنگ وفا با همخوانی شایسته همایون شجریان قرین شده است:

 

به شب وصلت، دیوانه شدم

به شمع رویت، پروانه شدم

 

به مه روی تو، من حیران و ماتم

ز غم عشق تو شد، صبر و ثباتم

 

به حال من نگر، زار و نزارم

 

شیدای توام، تاج سرم بیا به سرم

رسوای توام، چشم ترم بنشین به برم

 

عاشقم کردی، دلم را بردی

به زلف سر کجت، گمشده دلم

 

به ماه عارضت حل کن مشکلم

حال من از عشق پرس

سلام،

دوستداران استاد شجریان حتما می‌دانند که ایشان در سال ۱۳۷۱ کنسرتی را در آمریکای شمالی اجرا کردند که بخشی از مجموعه آثار آن در آلبوم آسمان عشق عرضه شده بود. ولی یکی از آوازهای این اجرا که در آلبوم مذکور عرضه نشد، غزلی است از حضرت مولانا جلال‌الدین که در سه‌گاه اجرا شده و همنوازان آن آقایان جمشید عندلیبی (نی)، داریوش پیرنیاکان (تار) و همایون شجریان (تمبک) بوده‌اند.

 


دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس

چشم من اندر نگر از می و ساغر مپرس

 

جوشش خون را ببین از جگر مومنان

وز ستم و ظلم آن طره کافر مپرس  **

 

سکه شاهی ببین در رخ همچون زرم

نقش تمامی بخوان، پس تو ز زرگر مپرس  **

 

عشق چو لشکر کشید، عالم جان را گرفت

حال من از عشق پرس، از من مضطر مپرس

 

هست دل عاشقان همچو دل مرغ ازو

جز سخن عاشقی نکته دیگر مپرس  **

 

خاصیت مرغ چیست؟ آن که ز روزن پرد

گر تو چو مرغی بیا، بر پر و از در مپرس  **

 

چون پدر و مادر عاشق هم عشق اوست

بیش مگو از پدر، بیش ز مادر مپرس  **

 

هست دل عاشقان همچو تنوری به تاب

چون به تنور آمدی جز که ز آذر مپرس

 

مرغ دل تو اگر عاشق این آتش است

سوخته پر خوشتری، هیچ تو از پر مپرس

 

گر تو و دلدار، سر هر دو یکی کرده‌اید

پای دگر کژ منه، خواجه از این سر مپرس

 

دیده و گوش بشر، دان که همه پر گل است

از بصر پر وحل، گوهر منظر مپرس  **

 

چون که بشستی بصر از مدد خون دل

مجلس شاهی توراست، جز می احمر مپرس  **

 

** این ابیات در آواز نیامده است.

 

 

طبیب عشق

سلام،

خدای را سپاس می‌گویم که توفیق تحریر یادداشتهایی در معرفی آثار استاد شجریان را تاکنون یافته‌ام. اینک دویستمین یادداشتم در معرفی آثار فاخر این استاد گرانمایه را می‌نگارم. اجازه می‌خواهم قبل از تقدیم یادداشت امروز، قسمتی از اولین یادداشت خود را که به ذکر اهداف و دلایل تحریر این وبلاگ اختصاص داشت تقدیمتان نمایم:

 

تردیدی نیست که نام آقای  محمدرضا شجریان در آسمان هنر موسیقی ایران تا همیشه تاریخ خواهد درخشید. چراکه آثار ایشان نه تنها از حیث آواز, که از حیث قوت موسیقایی و از آن مهمتر, انتخاب اشعار, کم نظیر و ارزشمند است.عموم کسانی که نیوشنده آثار این استاد گرانمایه بوده‌اند, تصدیق می کنند که در برخی موارد شیوه صحیح خواندن اشعار بزرگانی چون حافظ, سعدی, مولانا و... را از میان آوازهای شجریان آموخته یا دریافته اند. نوروزهای دهه گذشته را به خاطر بیاورید و کارتهای تبریک نوروزی را که بازتاب اشعار آوازهای شجریان است و مثالهایی از این دست فراوانند.

  در طول سالیان ماضی, نام محمدرضا شجریان که خود را (خاک راه مردم ایران زمین) می‌خواند, بسیار در رسانه ها و محافل بازتاب داشته است. مواضع سیاسی, اجتماعی و فرهنگی او احیانا کم لطفی هایی که در حق اصحاب فرهنگ کرده است و صدالبته کم لطفی هایی که بر او رفته , همواره با نامش قرین بوده است. اما به گمانم یک زاویه دیگر نیز با نام شجریان پیوند خورده و کمتر بدان توجه شده است.

  آیا شجریان در آثار خود, عمده ترین وزن را به موسیقی می دهد و بر اساس قالبهای آن اشعارش را انتخاب می کند یا برعکس؟ اساسا انتخاب شعر برای این استاد آواز ایرانی در چه جایگاهی است؟ من نمی‌خواهم پاسخ قطعی به این پرسشها بدهم و البته صلاحیت آن را نیز ندارم. لیکن به عنوان شنونده مجموعه آثار استاد محمدرضا شجریان, بر این باورم که او در انتخاب اشعار آوازهایش با وسواس و دقت عمل می‌نماید و معمولا همانگونه که در آثار خود گوشه های موسیقی اصیل ایرانی را موشکافانه احیا می نماید, اشعار نغز و پرمغز شاعران بزرگ ایران زمین را نیز بر سر زبانها می اندازد. گمان می کنم که شجریان نه تنها بر گردن مردمان امروز و فردا, که بر گردن شعرای سلف نیز حقی بزرگ دارد و آن یادآوری اشعار آنان, ترغیب مردم به خواندن اشعارشان و خصوصا صحیح خواندن و درک معانی بلند آنهاست. و من هرچه به خزانه شعریم مراجعه می کنم, در می یابم که عموما اشعاری را در حافظه خود دارم که از نفس گرم این استاد بزرگ آواز ایرانی به یادگار گرفته ام.

مدتها بود که در اندیشه گردآوری اشعاری بودم که استاد شجریان در آثار خود آنها را زمزمه کرده است. و می پندارم تحلیل محتوای این مجموعه, در زمان خودش ارزشمند خواهد شد. چندین بار دست به کار شدم تا این مجموعه را پس از گردآوری منتشر نمایم ولی...

   و اینک چه گستره ای مناسب تر از اینترنت که بتوان آن خیالات را رنگ و بوی واقعی بخشید؟...

... از این پس سعی می کنم در کنار مطالب خودم اشعاری را که توسط استاد محمدرضا شجریان در هریک از آثارش ارائه شده, با عنوان (شعر و شجریان) عرضه نمایم. شیوه این کار چنین است:

۱ـ در هر نوبت یک شعر را به طور کامل می نگارم. سعی خواهم کرد از همان نسخه ای که استاد بدان استناد کرده استفاده نمایم.

۲ـ از آنجا که عموما یک شعر به طور کامل در قطعات موسیقایی آقای شجریان عرضه نشده, در مقابل ابیاتی که سروده شده ولی از سوی این استاد نامی خوانده نشده است, علامت ** می گذارم تا ابیات منتخب ایشان قابل تشخیص باشد.

۳ـ در پایان هر شعر ضمن اشاره به منبع آن, تلاش می کنم آلبوم شعر مذکور را نیز با ذکر مشخصاتی که در دسترس هست, ارائه نمایم.

۴ـ بخشی از آثار استفاده شده از طرف آقای شجریان تصانیف هستند که در مورد آن نیز به نحوی مناسب عمل خواهم کرد.

۵ـ تردید ندارم که با بضاعت اندک من, امکان دسترسی به همه آثار استاد وجود ندارد. چنانچه در این راه از راهنمایی و همراهی با من دریغ نورزید, سپاسگزار خواهم بود و چنانچه آثار قدیمی یا منتشر نشده و ... ایشان را برایم ارسال نمایید با نام شما و رعایت امانت, معرفی خواهم کرد.

۶ـ زادراه من, حمایت و هدایت شما خوانندگان سخن سنج و نکته دان است که قطعا آن را از من مسکین دریغ نمی فرمایید.

 


و اینک شعر امروز که طبیعتا غزلی است از حضرت حافظ که در دستگاه شور خوانده شده و یک بار در کنسرت مراکش و دیگر بار در آلبوم فریاد اجرا و عرضه شده است. همنوازان این اجرا حسین علیزاده (تار)، کیهان کلهر (کمانچه) و همایون شجریان (تمبک) بوده‌اند.


 

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

دعای نیم شبی رفع صد بلا بکند

 

عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش

که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

 

ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند

هر آن که خدمت جام جهان نما بکند

 

طبیب عشق، مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند، که را دوا بکند

 

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند

 

ز بخت خفته ملولم بود که بیداری

به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند **

 

بسوخت حافظ و بویی ز زلف یار نبرد

مگر دلالت این دولتش صبا بکند

 

** این بیت در آوازها نیامده است.