سلام بر یاران و همراهان گرامی
در میانه ایام دیجور، شعری از حضرت مولانا جلالالدین بلخی را تقدیم میکنم که شادروان جناب شجریان آن را در دستگاه شور گوشه ابوعطا با همنوازی گروه شهناز در کنسرت پاییز 1387 تهران اجرا و در آلبوم مرغ خوشخوان عرضه نموده است.
رفت عمرم بر سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل
دل به قصد جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل
دل ز حلقه دین گریزد زآنکه هست
حلقه زلفین خوبان جای دل **
گرد او گردم که دل را گرد کرد
کو رسد فریادم از غوغای دل **
خواب شب بر چشم خود کردم حرام
تا ببینم صبحدم سیمای دل **
قد من همچون کمان شد از رکوع
تا ببینم قامت و بالای دل **
آن جهان یک تابش از خورشید دل
وین جهان یک قطره از دریای دل **
لب ببند ایرا به گردون میرسد
بی زبان هیهای دل، هیهای دل
** این ابیات در آواز نیامده است.