حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حسرت

سلام،

دوستان همدل نیک می‌دانند که جناب شجریان به مرحوم محمودی خوانساری ارادتی وافر دارد. از این‌رو اجازه دهید شعر امروز را به غزلی از لسان‌الغیب اختصاص دهم که در زمستان ۱۳۶۱ در منزل آن مرحوم توسط جناب شجریان در افشاری و با همنوازی ویولن شاپور نیاکان اجرا شده است. شایان ذکر آن که این غزل در محفلی خصوصی با همنوازی نی و تار و تمبک در نوا نیز اجرا شده است.

 

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن بر آید

 

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن بر آید

 

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران

بگشای لب که فریاد از مرد و زن بر آید

 

جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش

نگرفته هیچ کامی، جان از بدن بر آید

 

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم

خود کام تنگدستان کی زان دهن بر آید

 

گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان

هر جا که نام حافظ در انجمن بر آید

 


طریق عشق

سلام،

 غزل امروز را اختصاص داده‌ام به حضرت حافظ. غزلی که استاد شجریان در سال 1368 در کنسرت بزرگ پاریس با همنوازی سنتور شادروان مشکاتیان و همراهی گروه عارف در افشاری اجرا کرده‌اند و در آلبوم غیر رسمی طریق عشق منتشر شده است. خاطر نشان می‌سازم این غزل در جشن هنرمندان سالمند نیز اجرا شده است.

 

چو دست بر سر زلفش زنم، به تاب رود

ور آشتی طلبم، با سر عتاب رود

 

چو ماه نو ره نظارگان بیچاره

زند به گوشه ابرو و در نقاب رود

 

شب شراب خرابم کند به بیداری

وگر به روز شکایت کنم، به خواب رود

 

طریق عشق، پر آشوب و فتنه است ای دل

بیفتد آن که در این راه با شتاب رود

 

گدایی در جانان به سلطنت مفروش

کسی ز سایه این در به آفتاب رود 

 

سواد نامه موی سیاه چون طی شد

بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود  **

 

حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر

کلاه‌داریش اندر سر شراب رود 

 

حجاب راه تویی حافظ! از میان برخیز

خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود **

 

** این ابیات در آواز نیامده است.

 

شاه خوبان

سلام،

در آستانه سال جدید و در حال و هوای برآمدن بهار شعر امروز را اختصاص می‌دهم به غزلی از حضرت حافظ که جناب شجریان آن را در آلبوم دل مجنون عرضه کرده‌اند. البته این آواز در کنسرت تاجیکستان در سال ۱۳۶۹ نیز ارائه شده است. و هر دو آواز در بیات زند اجرا شده‌اند.



ناگهان پرده بر انداخته‌ای، یعنی چه

مست از خانه برون تاخته‌ای، یعنی چه

 

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب

این چنین با همه در ساخته‌ای، یعنی چه

 

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای

قدر این مرتبه، نشناخته‌ای، یعنی چه

 

نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی

بازم از پای در انداخته‌ای، یعنی چه  **

 

سخنت رمز دهان گفت و کمر، سر میان

وز میان تیغ به ما آخته‌ای، یعنی چه

 

هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول

عاقبت با همه کج باخته‌ای، یعنی چه  **

 

حافظا در دل تنگت چو فرود آید یار

خانه از غیر نپرداخته‌ای، یعنی چه **


** این ابیات در آوازها نیامده است.

پای لنگ

سلام،

در سال ۱۳۷۶ جناب شجریان به همراه گروهی از نوازندگان، کنسرتی را اجرا کردند که محصول آن در قالب آلبوم معمای هستی راهی بازار هنر شد. در پایان این کنسرت، ایشان تصنیفی قدیمی را که منسوب به علی اکبر خان شیدا است در دستگاه شور ارائه داد که یکی از زیباترین قسمت‌های این کنسرت بود. اما جالب‌تر آن که، تصنیف مذکور، ترکیبی از دو بیت از اشعار حافظ و عباراتی مربوط و در خور این سخنان آسمانیست که وقتی با نوای موسیقی و آوای استادی چون شجریان در هم می‌آمیزد، سحرانگیز می‌نماید. ابیات مربوط به لسان‌الغیب را به صورت ایرانیک ملاحظه می‌فرمایید:

 

به تیغم گر زنی، دستت نگیرم ماه من،

ای سرو بلند بالا، رویت را به ما بنما

وگر تیرم زنی منت پذیرم ماه من،

ای سرو بلند بالا، رویت را به ما بنما

بنازم چشم مستت را،

نبینم من شکستت را

 

چو مستم کرده‌ای، مستور منشین ماه من،

ای سرو بلند بالا، رویت را به ما بنما

چو نوشم داده‌ای زهرم منوشان ماه من،

ای سرو بلند بالا، رویت را به ما بنما

بنازم چشم مستت را،

نبینم من شکستت را

 

های های، های های، دل تنگ من

پیش دوست، پیش دوست، شده ننگ من

ره کجاست؟ ره کجاست؟ پای لنگ من

 


مقام صبر


سلام،

در سال ۱۳۷۱، جناب شجریان و گروه همراهش کنسرتی را در آمریکا برگزار کردند که بخشی از آثارش، در آلبومهای ایشان عرضه شد. لیکن یکی از آثار اجرا شده در این کنسرت، غزلی از لسان‌الغیب بود که در هیچ آلبومی منتشر نشده است. این آواز که در سه‌گاه اجرا شده و با همنوازی نی آقای عندلیبی، تار آقای پیرنیاکان و تمبک همایون شجریان همراه بوده را تقدیم محضرتان می‌کنم. خاطرنشان می‌کنم این غزل را استاد یک بار به طور خصوصی با تارنوازی استاد پیرنیاکان و دیگر بار در برنامه گلهای تازه 123 در دستگاه همایون و با همنوازی تار استاد هوشنگ ظریف؛ تمبک استاد محمد اسماعیلی و نی استاد حسن ناهید نیز اجرا کرده‌اند. آهنگساز برنامه گلها استاد همایون خرم و تنظیم آن بر عهده استاد فرامرز پایور بوده است:

 

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر، به عالم سمر شود

 

گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

 

خواهم شدن به میکده، گریان و دادخواه

کز دست غم، خلاص من آنجا مگر شود

 

از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

 

ای جان، حدیث ما بر دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

 

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک، زر شود

 

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یارب مباد آن که گدا معتبر شود

 

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود**

 

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

سرها بر آستانه او، خاک در شود**

 

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

 

** این ابیات در آواز نیامده است.