حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

آرام هشیاران

سلام، وقت به خیر. امیدوارم بهارانی که از راه رسیده پیام آور پیروزی‌های ایرانیان و تندرستی کامل خسرو آواز ایران باشد. اجازه دهید اولین یادداشت سال جدید را به استاد سخن، سعدی اختصاص دهیم و غزلی ناب از حضرتش را که جناب شجریان در بیات زند و در جریان کنسرت آذر ١٣٨٤ در تهران اجرا کرده اند، تقدیم کنم. این اثر در آلبوم سرود مهر عرضه شده و اجرای آن، با همنوازی حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان قرین بوده است.

 

دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران

دو خواب آلوده بربودند، عقل از دست بیداران

 

نصیحت گوی را از من بگو ای خواجه دم در کش

چو سیل از سر گذشت آن را چه می‌ترسانی از باران **

 

گر آن ساقی که مستان راست، هشیاران بدیدندی

ز توبه، توبه کردندی چو من بر دست خماران **

 

گرم با صالحان بی‌دوست فردا در بهشت آرند

همان بهتر که در دوزخ کنندم با گنهکاران **

 

چه بوی است این که عقل از من ببرد و صبر و هشیاری

ندانم باغ فردوس است یا بازار عطاران **

 

تو با این مردم کوته‌نظر در چاه کنعانی

به مصر آ، تا پدید آیند یوسف را خریداران **

 

الا ای باد شبگیری بگوی آن ماه مجلس را

تو آزادی و خلقی در غم رویت گرفتاران

 

گر آن عیار شهرآشوب روزی حال من پرسد

بگو خوابش نمی‌گیرد به شب از دست عیاران

 

گرت باری گذر باشد نگه با جانب ما کن

نپندارم که بد باشد جزای خوب کرداران **

 

کسان گویند چون سعدی جفا دیدی تحمل کن

رها کن تا بمیرم بر سر کوی وفاداران **


** این ابیات در آواز نیامده است.

گوشه تنهایی

سلام،

در کنسرت آذر ۱۳۸۴ استاد شجریان در تهران که با همنوازی کیهان کلهر، حسین علیزاده و همایون شجریان همراه بود، ایشان تصنیفی قدیمی را اجرا کردند که حاوی ۲ دوبیتی منسوب به فروغی بسطامی و لسان الغیب بود. این اشعار در بیات زند اجرا و در آلبوم سرود مهر عرضه شده است. ناگفته نماند این تصنیف به همین صورت در سال 1376 و در کنسرت معمای هستی با همنوازی محمدرضا لطفی، عبدالنقی افشارنیا و همایون شجریان اجرا شده است.

 

دوبیتی منسوب به فروغی بسطامی:


ای سلسله مو دستی بر طره پر خم زن

یک سلسله مو بگشا، صد سلسله بر هم زن

خواهی که شود کشته از هر طرفی فوجی

جانا صف مژگان را یک مرتبه بر هم زن

 


دوبیتی منسوب به حافظ:


یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی

ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

 

 

 

 

 

 

 

ساقی شیدا

سلام، شب یلداییتان به خرمی و نیکی باد.

در فیلم سینمایی دلشدگان که از جمله شاهکارهای هنری شادروان علی حاتمی محسوب می‌شود و به بهانه هزاره باربد تولید گردید، جناب شجریان قطعات مختلفی را که با حال و هوای محتوای فیلم و البته تصاویر بی‌بدیل آن مرتبط بود اجرا کردند که عمدتا از سروده‌های شادروان فریدون مشیری بود و آهنگسازی هنرمندانه آن را استاد حسین علیزاده برعهده داشتند. اجازه دهید امروز یکی از همان قطعات را که در سه‌گاه اجرا شده و بعدا در قالب آلبوم دلشدگان عرضه گردیده است، تقدیم محضرتان کنم:

 
ساقیا، ساقیا
زده‌ام باده ماهی که مگو
جامی زده‌ام از چشمه نگاه او
سرخوش بردم خانه به خانه، کو به کو
 
هردم ز چشمانش جرعه‌ای از جان جهان
ریزد به دل من روشن‌تر از عالم جان
 
ساقی چشمان او پیمانه پیمانه عشق
ریزد به جام جانم
حرفی دارد، رمزی گوید
شیدا کند ما را
 
ساقی جام دگر
آتش‌زا، شعله‌ور
به یک نظر، به یک نظر

ما را ز دست ما ببر

 

 

 

سر عشق

سلام،
اجازه دهید اولین یادداشت آخرین ماه پاییز، شعری از حضرت عطار باشد که جناب شجریان آن را در مایه دشتی و در کنسرت آذر
۱۳۸۴ تهران اجرا کرده است. در اجرای این اثر که در آلبوم ساز خاموش عرضه شده است، کیهان کلهر، حسین علیزاده و همایون شجریان همنوازی کرده‌اند:
 
دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت، پنهان چون کنم
 
هر کسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دائما مشغول، درمان چون کنم
 
چون خروشم بشنود هر بی خبر، گوید خموش
می‌تپد دل در برم، می‌سوزدم جان چون کنم
 
علمی در دست من، من همچو مویی در برش
قطره‌ای خون است دل در زیر طوفان چون کنم**
 
در تموزم مانده جان خسته و تن تب زده
وآنگهم گویند بر این ره به پایان، چون کنم**
 
چون ندارم یک نفس اهلیت صف النعال
پیشگه چون جویم و آهنگ پیشان چون کنم**
 
در بن هر موی، صد بت پیش می‌بینم عیان
در میان این همه بت، عزم ایمان چون کنم**
 
نه ز ایمانم نشانی نه ز کفرم رونقی
در میان این و آن درمانده، حیران چون کنم
 
چون نیامد از وجودم هیچ جمعیت پدید
بیش از این عطار را از خود پریشان چون کنم**
 
** این ابیات در آواز نیامده است.

دست افشان

سلام،

در میان جمله شاعران معاصر، سهراب سپهری قدری با سایرین متفاوت است. و یکی از این وجوه تفاوت، استفاده نادر از اشعار او در آثار موسیقایی و آوازی است. برای مثال جناب شجریان تنها یک بار و آن هم در کنسرت آذر سال ۱۳۸۴ تهران یکی از اشعار سهراب را زمزمه کرده است. و این موضوع در مورد سایر هنرمندان موسیقی نیز کم و بیش مصداق دارد. و جالب آن که گروه خاص و البته انبوهی از مخاطبان ایرانی شیفته اشعار سهرابند.

به هر تقدیر امروز شعری از سهراب را که در دستگاه افشاری اجرا و در آلبوم  سرود مهر عرضه شده است، تقدیم می‌کنم. در اجرای این آواز همایون شجریان نیز همراهی کرده است و ساز او به همراه کیهان کلهر و حسین علیزاده بدرقه این اثر بوده اند.

 

دستی افشان تا ز سر انگشتانت

صد قطره چکد، هر قطره شود خورشیدی

باشد که به صد سوزن نور

شب ما را بکند روزن، روزن

ما بی تاب و نیایش بی‌رنگ

از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما

باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو

ما هسته پنهان تماشاییم

ز تجلی ابری کن، بفرست که ببارد بر سر ما

باشد که به شوری بشکافیم

باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم

**

ما جنگل انبوه دگرگونی

از آتش همرنگی صد اخگر برگیر، بر هم تاب، بر هم پیچ

شلاقی کن و بزن بر تن ما

باشد که ز خاکستر ما، در ما جنگل یکرنگی به در آرد سر

چشمان بسپردیم، خوابی لانه گرفت

نم زن بر چهره ما

باشد که شکوفا گردد زنبق چشم و شود سیراب از تابش تو

و فرو افتد

بینایی ره گم کرد

یاری کن و گره زن نگه ما و خودت با هم

باشد که تراود در ما همه تو

ما چنگیم، هر تار از ما دردی سودایی

زخمه کن از آرامش نامیرا، ما را بنواز

باشد که تهی گردیم، کنده شویم از والا نت خاموشی

آیینه شدیم، ترسیدیم از هر نقش

خود را در ما بفکن

باشد که فرا گیرد هستی ما را و دگر نقشی ننشیند در ما

**

هر سو مرز، هر سو نام

رشته کن از بی شکلی گذران از مروارید زمان و مکان

باشد که به هم پیوندد همه چیز

باشد که نماند مرز نام

ای دوردست! پر تنهایی خسته است

گه گاه شوری بوزان

باشد که شیار پریدن در تو شود خاموش


** عبارات داخل ** در آواز نیامده است.