حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

میراث ماندگار

سلام،
این روزها که در پی هم از سفر ابدی خسرو آواز ایران، شادروان استاد شجریان می‌گذرد با خود می‌اندیشم که میراث ما در این جهان میرا چیست؟ از میراثی که به دستمان سپرده شده چه بهره‌ای برده‌ایم و چه میراثی را به آیندگانمان می‌سپاریم؟
اگر بخواهیم از بعد حرفه‌ای به زندگی استاد شجریان بنگریم، باید بگویم ایشان در نقطه‌ای از تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین ایستاده بود که میراث‌دار نسل مهمی از اهالی موسیقی و آواز این بوم و بر شد و حقیقتا یاد و نام و آثار آنان را زنده کرد و یر شمع این زندگی دمید و نیک میراثی بر جای گذارد که آیندگان اگر همت کنند و قدر بدانند، خود را در میان موزه‌ای گرانبها می‌بینند که می‌توان حظ معنوی و مادی فراوانی از آن برد و البته که باید به آیندگان بعدتر این سرزمین سپرد.
امروز ما میراث آواز استاد شجریان را در قاب و قالب بیش از 60 آلبوم رسمی، بیش از 120 برنامه رادیویی موسوم به گل‌ها شامل: برگ سبز، گل‌های تازه، گل‌های رنگارنگ، یک شاخه گل، موسیقی ایرانی و نیز بیش از 130 اجرای خصوصی در دسترس به همراه ده‌ها کنسرت در اختیار داریم که جهانی سرشار از عشق و مهر و پاکی و طراوت را در روح و جان ما می‌دمند.
باشد که این میراث ماندگار را پاس بداریم و آن را در هویت آیندگان پرورش دهیم.

شجر ایران

دریغ و درد که رسید روزی که از رسیدنش می‌ترسیدیم.

هجرت خسرو آواز ایران از عالم خاک به افلاک را به همه ارادتمندان آستان هنر و ادب ایران زمین و خانواده گرانقدرش تسلیت می‌گویم.

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

غمخوار خویش باش

سلام، روزهای پاییزیتان به نیکی و تندرستی.

با آرزوی تندرستی برای خسرو آواز ایران، امروز غزلی از حضرت لسان الغیب تقدیم می‌کنم که جناب شجریان آن را در برنامه گلهای تازه 162 و با همنوازی استادان هوشنگ ظریف و رحمت الله بدیعی اجرا کرده‌اند. پیش درامد موسیقی این اجرا از آثار شادروان رضا محجوبی است. شایان ذکر است در برنامه دل انگیزان رادیو که پس از انقلاب مدتی پخش می‌شد اجرایی از همین غزل در بیات اصفهان با همنوازی آقایان جهانگیر ملک، همایون خرم و مجید نجاحی نیز ثبت شده است:

 

خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست

ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست

 

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

 

پیوند عمر بسته به مویی است هوش دار

غمخوار خویش باش غم روزگار چیست

 

معنی آب زندگی و روضه ارم

جز طرف جویبار و می خوشگوار نیست **

 

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند

ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست

 

راز درون پرده چه داند فلک خموش

ای مدعی نزاع تو با پرده‌دار چیست

 

سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست

معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست **

 

زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست

تا در میانه خواسته کردگار چیست


** این ابیات در آواز نیامده است.

 

مستانه

سلام،

در میانه آخرین ماه تابستان، آرزو می کنم ستاره بختتان فروزان، سپیده دمانتان تابناک، ساز زندگیتان کوک، سرزمین دلتان سبز و تندرستی قرین لحظاتتان باشد.

اجازه دهید این یادداشت را اختصاص دهم به شعری از عبدالرحمن جامی که جناب شجریان آن را با همنوازی سه‌تار استاد احمد عبادی و تار استاد لطف الله مجد در بیات اصفهان اجرا کرده اند. این اثر در برنامه های موسیقی ایرانی و  یک شاخه گل 418 عرضه شده است:

 

آن ترک مست بین که مستانه می‌رود

شهری اسیر کرده سوی خانه می‌رود

 

هر جانبی که جلوه کنان روی می‌نهد

با او هزار عاشق دیوانه می‌رود

 

جانم ز تن رمید به سودای خال او

مرغ از قفس پرید سوی دانه می‌رود **

 

از جان رفته پیش رخش می‌کنم گله

با آشنا حکایت بیگانه می‌رود

 

زاهد به خود مایل و عاشق به کوی دوست

بلبل به باغ و جغد به ویرانه می‌رود

 

جامی ملول شود ز رفیقان کوی زهد

پیمان شکست و بر سر پیمانه می‌رود **


** این ابیات در آواز نیامده است.

گفتار خونین

سلام و درود،

امروز شعری تقدیمتان می‌کنم که آخرین سروده روانشاد رهی معیری است. ظاهرا این شعر در بستر بیماری سروده شده و اطرافیان رهی آن را نگاشته‌اند. حال و هوای شعر نیز با دقایق پایانی زندگی شاعر سازگار است. این سروده را استاد شجریان با همنوازی استادان علی تجویدی، جهانگیر ملک و مجید نجاحی در همایون اجرا کرده‌اند و در برنامه گلهای رنگارنگ 580 به یاد رهی معیری پخش شده است:

 

ندانم کآن مه نامهربان یادم کند یا نه

خراب انگیز من با وعده‌ای شادم کند یا نه

 

خرابم آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم

لب گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟

 

من از یاد عزیزان یک نفس غافل نیم اما

نمی‌دانم که بعد از من کسی یادم کند یا نه

 

صبا از من پیامی ده به آن صیاد سنگین دل

که تا گل در چمن باقیست آزادم کند یا نه

 

رهی از گفته‌ام خون می‌چکد اما نمی‌دانم

که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه